دلنوشته ها(۱۱)قلبمان تنگ میکند
بسم الله الرحمن الرحیم
دلنوشته
آقا جان ، مولای من آن قدر نداشتنت درد دارد ، که جای همه شادمانی های عالم را در قلبمان تنگ میکند.
نمیدانم تا کی به استمرار شکستن دلت عادت خواهیم کرد.
نمیدانم تا کی؛ بدون تو هنوز نفس هایمان ، بالا می آیند ...
نمی دانم چقدر طول می کشد ؛ تا ما بفهمیم بدون تو ؛ زندگیمان، فقط یک بازی کودکانه است.
آقا جان: روز به روز ولحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. تنها امید ادامه زندگی مـان تپش هـای قلب شماست. گـویی بی قراری دل هـای ما از شوق دیدار شمـاست. آقا ، بگو که آمدنت نزدیک است
آقا جـان دیگر از انتظار نگو از وصال بگـو. از پایان جمعه هـای بی تـو بگو! آقا جان بگو کـه به زودی هـدهد صبا خبر از آمدنتان را نـوید می دهد. بگو کـه می آیی و مرهم دل های شکسته و خسته ی ما می شوی. بگو که دیگر غریب نیستیم.
حضرت فرمودند: من آخرین جانشین پیامبر هستم وبه وسیله من است که #خداوند بلا را از خاندان و شیعیانم دور میسازد. بحارالأنوار، ج۵۲ ، ص۳۰