رفیق خوشبخت ما(30) درس تواضع
پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۰، ۰۷:۵۳ ب.ظ
زمانی که در جنوب شرق مأموریت داشتیم، شب به یک پاسگاه
ژاندارمری رفتیم که روستا بود و قرار بود صبح برای شناسایی
حرکت کنیم. آن شب، به علت کمبود جا باید حدود ۱۴ نفر
در یک اتاق می خوابیدیم؛ درحالی که فقط یک تخت سربازی
در آن اتاق بود. من به گمان اینکه سردار حاج قاسم سلیمانی
برای استراحت به اتاق دیگری می رود، قبل از ورودِ بقیه، روی
تخت دراز کشیدم. زمانی که حاج قاسم را در حال ورود به اتاق
دیدم، از جا بلند شدم؛ اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از
من خواست سرِ جایم دراز بکشم. من با اصرار خواستم ایشان
به جای من روی تخت بخوابد؛ اما خطاب به من گفت: «من
فرمانده تو هستم و به تو امر می کنم همان جا بخوابی. » آن
شب، حاج قاسم با وجود کمبود جا، باسختی خوابید و به ما
درس های بزرگی داد.
سردار حسین فتاحی
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
۰۰/۰۱/۰۵