سردار شهید علی غیور اصلی چهارم بهمن ۱۳۳۱، شب اربعین حسینی در مشهد به دنیا آمد
يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۲۰ ب.ظ
سردار شهید علی غیور اصلی چهارم بهمن ۱۳۳۱، شب اربعین حسینی در مشهد به دنیا آمد. خانواده علی از نظر اقتصادی در وضعیت مطلوبی قرار نداشت و او در چهار سالگی با متارکه پدر و مادرش ناملایمات بیشتری متحمل شد. چند سالی را نزد مادر رشد یافت و سپس تحت سرپرستی پدرش قرار گرفت. اعتماد به نفس، خصوصیتی دائمی در وی بود که از دوران کودکی به مدد آن مشکلات را از میان برمیداشت و همیشه این ویژگی در کنار ادب و مهربانیاش باعث جذب دیگران میشد و اینگونه حس محبت و احترام افراد را نسبت به خود برمیانگیخت.
از شش سالگی فرایض دینی را به خوبی انجام میداد. پیش از دبستان مدتی به مدرسه ملی رفت و سپس در هفت سالگی درس و مدرسه را بهطور جدی آغاز کرد. با علاقه درس میخواند و از قدرت درک خوبی برخوردار بود. روحیه فعال و اجتماعی داشت و علاوهبر اینکه کمک مؤثری در کارهای منزل به حساب میآمد، در اوقات فراغت حرفه نجاری را فرا گرفت. در کنار این فعالیتها به ورزش فوتبال (که بسیار مورد علاقهاش بود) میپرداخت و در نوجوانی مدتی در باشگاه ورزشی بود. علی غیور اصلی پس از اتمام دوره راهنمایی به تهران عزیمت کرد و در واحد تیپ نیروهای ویژه هوابرد ارتش استخدام شد.
او بسیار زیرک و سخت کوش بود و پس از اینکه دورههای متعددی را در داخل کشور گذراند، برای تکمیل تجربیات نظامی به چند سفر خارج از کشور از قبیل آلمان، ایتالیا، مصر و اردن فرستاده شد و علاوهبر آشنایی هر چه بیشتر با مسائل و تاکتیکهای نظامی، این فرصت را یافت تا فرهنگهای مختلف را از نزدیک مشاهده کند. با تواضع و متانت در رفع مشکلات دیگران از تجربیات خود سود میجست و از هیچ تلاشی فروگذار نبود.
در سال ۱۳۵۲ به سبب شناختی که به واسطه رابطه فامیلی از خانم "طاهره دانشمندی" داشت، ایشان را برای ازدواج انتخاب کرد و زندگی مشترک را در منزلی استیجاری در تهران آغاز کردند. حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای شادی (متولد سال ۱۳۵۴) و محمدعلی( متولد سال ۱۳۵۹) بود.
غیور اصلی در تمام دوران زندگیاش بسیار به مذهب و اعتقادات دینیاش اهمیت میداد و اطرافیانش را به نماز اول وقت توصیه میکرد. فرزند شهید در خاطرهای به این ویژگی او اشاره میکند: «پدرم هر وقت در منزل بودند، نماز را با هم برگزار میکردیم. ایشان جلو میایستاد و من و مادرم پشت سرش نماز را اقامه میکردیم.» مادر علی از او بهعنوان انسانی وارسته یاد میکند و برادر وی در مورد عقاید و روش زندگیاش میگوید: «خدمت در ارتش، موقعیتهایی که به دست میآورد و جو حاکم بر ارتش آن زمان هرگز در عقاید و روش زندگی او تغییر ایجاد نکرد. ساده زندگی میکرد. به بزرگترها خیلی احترام میگذاشت همیشه از لحاظ رفتاری جلوتر از همه بود. از قدرت جذب بالایی برخوردار بود. صراحت بیان داشت. توصیه او همیشه این بود: مواظب باشید، خطرات همه جا هست. فقط با انسان مؤمن و واقعی دوستی کنید و از افراد بیاعتقاد دوری نمایید. بسیار صحیح و با قرائت نماز میخواند و به همین دلیل در ارتش به او نظر مساعدی نداشتند. ارتش به مرور، همزمان با آشنا کردن هر چه بیشتر او با مسائل نظامی، فرصت اندیشیدن به ظلمها و نابسامانیها (که ناشی از یک رژیم دیکتاتوری بود) را هم به وی داد.»
غیور اصلی که علاقه زیادی به مطالعه کتابهای تاریخی و تاریخ اسلام داشت، به آثار استاد شهید مطهری جذب شد و مصرانه سخنرانیهای ایشان را دنبال میکرد. همزمان با انقلاب، به سبب تحولاتی که در غیور اصلی ایجاد شده بود، ارتش از جانب او احساس خطر میکرد و او را با تمام تجربیاتش به لشکر ۹۲ زرهی اهواز انتقال داد. او روحیه بسیار بالایی داشت و به گفته فرزندش: «اهل عمل بود و هرگز در مقابل مشکلات عقبنشینی نمیکرد.