سید آزادگان (۵۰)
بسم الله الرحمن الرحیم
حاج آقا ابوترابی هر از گاهی در یکی از آسایشگاه ها سخنرانی میکرد و تعداد زیادی از اسرا در پای سخنرانی او مینشستند در اینگونه اوقات تعدادی از اسرا هم در اردوگاه می ماندند و به قدم زدن یا کارهای دیگر مشغول می شدند تا محیط اردوگاه خلوت نشود و عراقیها به چیزی شک نکنند هر بار سخنرانی حاج آقا تمام میشد اسرا مشتاقانه به دور ایشان حلقه میزدند و به دست و صورت گونه های او بوسه میزدند وقتی مراسم تمام میشد و دوباره حاج آقا به قدم زدن و اعمال عادی مشغول می شد کسی با او کاری نداشت رفتارش کاملاً عادی بود تا مبادا عراقیها شک کند و همان اذیت ها و شکنجه ها دوباره شروع شود یک بار که ایشان در آسایشگاه یک سخنرانی داشت و من هم با آنجا رفته بودم سخنرانی ایشان چند بار با کلمه وضعیت قرمز قطع شد و بچه ها حاج آقا را با زحمت بیرون آورده و در حمام پنهان کردند و بعد از اینکه وضعیت سفید اعلام شد سخنرانی دوباره ادامه پیدا کرد در این جلسه آقای ابوترابی در مورد خاطرات خود با شهیدان بهشتی و مطهری مطالبی با برای اسرا و بیا ن کرد