سید آزادگان (۵۲)
بسم الله الرحمن الرحیم
با مشورت حاج آقا ابوترابی روز ۲۲ بهمن را در آسایشگاه ۱۳ با شکوه خاصی برنامهریزی کردیم عراقی ها کاملاً متوجه آسایشگاه های دیگر بودند ساعت حدوداً ۱۰ صبح بود که مراسم با سرود آغاز شد و با تئاتر و طنز ادامه پیدا کرد آسایشگاه مملو از جمعیت شده آسایشگاه به گونهای باورنکردنی تزیین شده بود سکوی با پتو و متکا درست شده بود که با حاشیه پتوها تزیین شده بود شکوه خاصی به آسایشگاه داده بود که میتوان به جرأت بگویم تا آن روز در هیچ کجای اردوگاه ها اینقدر تزیینات وجود نداشت وقتی حاج آقا برای سخنرانی آمدن آیه فتبارک الله احسن الخالقین را به زبان آوردند و از این همه سلیقه و درایت اسرا تشکر کردند و بعد به جایگاه رفتند و سخنرانی کردند در بین سخنان خود ناگهان متوجه شدیم لحن حاج آقا تغییر کرد شروع کرد به تمجید از مسلمانان عراق و از برخورد مودبانه سربازان عراقی و اینکه ما و برادران عراقی باید مانند دو دوست کنار هم زندگی کنیم ایشان میگفت حالا ما انقلاب کردهایم و جنگی روی داده که تصمیم در میدانهای جنگ گرفته شده است اما در اینجا باید برای حفظ آرامش در کنار هم باشیم ایشان در نهایت گفت از برادر عزیزمان ضابط خلیل که یک افسر منظم و با درایت است تشکر میکنم همگی شوکه شدیم که خدایا چی شده چرا حاجی اینطور عمل کرد بعداً متوجه شدیم ضابط خلیل با لباس مبدل بدون اینکه نگهبان های ما متوجه شوند با آسایشگاه وارد شده است آن روز ما گفتیم کار همه تمام است و آسایش از ما گرفته خواهد شد اما دیدیم خلیل با زدن کف بلند شد و در حالی که به فارسی دست و پا شکسته صحبت میکرد پشت تریبون رفت و از ذوق و سلیقه ایرانیان تعریف نمود و از حاجی تشکر کرد که از او تعریف میکند اما ممنوعیت اجرای این برنامهها را نیز به همگی گوشزد کرد ما همگی میخکوب شده بودیم ضابط خلیل در آن روز چند جمله متذکر شد که بعداً حاجی در رابطه با آن یک سخنرانی کردند گفت اگر رئیس القائد صدام حسین شما را در اختیار من قرار دهد با این روحیه و وفاداری که از شما نسبت به انقلاب و خمینی و کشورتان دارید و می دانیم مسلمان های خوبی نیز هستید و برای اسلامتان جانتان را می دهید میتوانم ظرف ۲۴ ساعت اسرائیل را فتح کنم شما باید قدر و ارزش خودتان را بدانید و این را خوب می دانم که اگر امروز آزاد شوید و به خانه هایتان بروید دوباره آرزو میکنید که به اردوگاه و برگردید و در کنار همدیگر باشید اما دیگر آن روز را نخواهد آمد امروز من باید شما را چنان تنبیه کنم که فراموش تان نشود با این حال به خاطر این مرد بزرگوار و به خاطر این همه ابتکار و خلاقیت که واقعاً بدون امکانات این همه عظمت به وجود آورده اید شما را تنبیه نمیکنم اما اگر تکرار شود به خدا و به درجه رئیس القائد قسم میخورم که شدیدترین تنبیه عمرتان را خواهید دید