شهیدسیدمرتضی آوینی (۵۸)شهیدآشنا
چهارشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۹، ۰۵:۱۳ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید آشنا
روزی که به پاکستان رسیدیم سید عجیب دلشاد بود، یک روز به کنار مزار عارف حسینی رفتیم. آقا مرتضی نشست، کنارمزار و برای ساعتی گریه کرد معاون شهید عارف حسینی آنجا بود. با چشمانی شگفتزده به او نگریست! با تعجب پرسید:شما قبلاً ایشان را دیده بودید» سیدمرتضی اشکهایش را پاک کرد و از کنار مزار برخاست وگفت: خیر،من قبلاً ایشان را ندیده بودم
مرتضی تمام شهدا را میشناخت، خون همه آنها در رگهای او میجوشید. چهره هرشهیدی را که میدید میگفت:«فکر کنم روزی من او را دیدهام اما همه آنان را مرتضی به چشم یقین دیده بود. شب های سید شبهای نجوا با شهیدان بود»
۹۹/۰۶/۲۶