راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

شهید جواد تندگویان (۳)

يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۲۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 جواد به اتفاق اعضاء هیأت، صندوق تعاونی و قر ض الحسنه ای درست کرده بود که برخلاف بعضی از صندو ق های امروزی دفتر و دستک و بیا و برو و بگیر و ببندی نداشت. تمام تجملات این قر ض الحسنه یک دفترچه و یک خودکار بود و هر کس به فراخور حال خود پولی در این صندوق پس انداز می کرد و نیازمندان براساس تشخیص یک هیأت سه نفری  (جواد و دو نفر دیگر) بدون ضامن معتبر و معرّف و بیا و برو، از صندوق وام می گرفتند و به تدریج وام خود را می پرداختند و حتی در یک مورد هم، کسی با صندوق بدحسابی نکرد. در طول مدتی که جواد به دبیرستان می رفت، دقیقه ای وقت و عمر خود را بیهوده تلف نمی کرد؛ کتاب می خواند یا فعالیت های اجتماعی می کرد. به پرورش گُل و گیاه علاقه فراوانی داشت. علاقه مند به اجرای سنت های پسندیده از قبیل صله رحم و رفت و آمد با اقوام و دوستان بود. دستی گشاده و چهره ای متبسم داشت، در کارها از خود پشتکار نشان می داد و در برابر مشکلات مقاوم و صبور بود.

جواد، به رغم اوضاع مالی نابسامان خانواده و محیط نامساعد اجتماعی جنوب شهر و بحران هایی که در دوران تحصیل او در دبیرستان پیش آمد، توانست با معدل75/16 دیپلم ریاضی بگیرد و در امتحانات کنکور شرکت کند. شرکت کنندگان در کنکور بسیار بودند. نسبت قبولی شش درصد بود و هر دیپلم های نمی توانست از سد کنکور عبور کند.

 با توجه به این مسأله که از شش درصد قبولی دانشگاه ها، عده ای نورچشمی و سفارش شده از بالا بودند، گروهی در دبیرستان های معروف آن زمان درس می خواندند و بیشتر طراحان سؤالات کنکور، دبیران همین دبیرستان ها بودند، برای افرادی چون جواد ورود به دانشگاه دشوارتر بود.

تحصیلات دانشگاهی

با توجه به سابقه درخشان تحصیلی، محمدجواد تندگویان، به آسانی از سدّ کنکور گذاشت و در چند دانشکده قبول شد.

 «دانشگاه تهران »
،« شیراز »... و بالاخره «نفت آبادان »؛ هر یک از این دانشکده ها وضعیت خاصی داشتند. دانشگاه شیراز به نفرات اول تا سوم 10000 ریال جایزه می داد. جواد نیز از دریافت این جایزه برخوردارشد و قرار شد در دانشکده شیراز به تحصیل ادامه دهد، اما به دلیل مخالفت خانواده اش (خصوصاً مادرش) از رفتن به شیراز منصرف شد و دانشگاه تهران را انتخاب کرد.

 بانک ملی، از میان قبول شدگان در دانشگاه تهران، همه ساله 200 نفر را به عنوان سهمیه انتخاب می کرد و در انتخاب این سهمیه نهایت دقت را به خرج می داد و در مرحله بعد، از میان این 200 نفر، 7 نفر را از طریق آزمون اختصاصی انتخاب و برای طی دوره بانکداری به کشور انگلستان اعزام می کرد.

 جواد، ابتدا جزء سهمیه 200 نفری و بعداً، پس از گذراندن آزمون های مختلف، به عنوان نفر سوم سهمیه انتخابی هفت نفره جهت اعزام به انگلستان انتخاب شد. آخرین مرحله آزمون اعزام، مصاحبه بود و جواد در مصاحبه - به دلیل این که یک مذهبی متعصب شناخته شد- کنار گذاشته شد.

مصاحبه کننده... از او پرسیده بود:

 «اگر در خیابان ها یا پار ک های لندن، با یک دختر خانم عریان روبه رو شوی یا در یکی از محافل تهران با یک خانم نیمه عریان روبه رو شوی، چه عکس العملی از خود نشان خواهی داد؟ »

 جواد پاسخ داد:

«در صورتی که با چنین وضعی روبه رو شوم، چون قادر نیستم مانع رواج مُنکرات شوم و چون امر به معروف از طرف من مؤثر نیست، ابتدا سعی می کنم خودم را از مسیر او دور کُنم و به او نگاه نکنم و بعد، از خداوند درخواست می کنم مرا یاری دهد تا بر نفس اماره ام مُسلط شوم و طلب توفیق می کنم که حتی در تصور و رؤیا هم به او نیاندیشم .»

 این دانشجو برای اعزام به خارج از کشور، مردود شناخته شد، زیر ورقه آزمون او این عبارت به چشم می خورد: «نا مبرده به علت تعصبات مذهبی شدید، صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد، حتی وجودش در میان سهمیه 200 نفری بانک نیز خالی از دردسر نیست !»

 پس از رد شدن جواد در امتحان گزینش اعزام دانشجو به خارج، ابتدا قرار شد او مطابق میل خانواده در دانشکده مهندسی تهران شروع به تحصیل کند. جواد در مقابل اصرار خانواده اش در این مورد به صراحت گفت:

«من شخصاً علاقه شدیدی به تحصیل در دانشکده نفت آبادان دارم، اما وقتی مادرم موافق نیست هر چه بگو یید می پذیرم، اما بدانید با مخالفت خودتان آینده مرا خراب می کنید .»

 با شنیدن حرف جواد، اعضای خانواده مجدداً دور هم جمع شدند و پس از مدتی شور و مصلحت اندیشی، مادرِ جواد را به این دوری کوتاه مدت راضی کردند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۱۱
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی