شهید سید مجتبی هاشمی صحنه دیدنی
يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۳۲ ق.ظ
اوایـل ازدواجمـون بـود. بـرا خریـد بـا سـید مجتبـی رفتیم بازارچـه. بیـن راه بـا پدر و مادر آقا سـید برخورد کردیم سـید مجتبـی بـه محـض اینکـه پـدر و مـادرش رو دیـد، در نهایـت تواضـع و فروتنی خم شـد؛ روی زمیـن زانـو زد و پاهای والدینشو بوسـید. ایـن صحنـه برا من بسیار دیدنی بـود. آقـا سـید بـا اون هیکل تنومنـد و قامـت رشـید، در مقابـل والدینـش اینطـور فروتن بـود و احتـرام آنهـا را تـا حـد بالایـی نگـه مـیداشـت…
سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳ به نقل از همسر شهید
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
۰۰/۰۸/۳۰