راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

شهید علیرضاموحد دانش (۵)

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۳۲ ق.ظ
 

بسم الله الرحمن الرحیم 

ماجرای شبی که مادر شهید علیرضا موحددانش با حضور در جبهه ظرف‌های رزمندگان را شست را اینگونه بیان می‌کند: «حکایتی که حاج غلامحسین پدر شهید حاج علیرضا موحد دانش  تعریف کرد.چند ماه بعد از شهادت علیرضا رفتیم به بچه های تیپ سیدالشهداء(ع) سر بزنیم.اون موقع تیپ در منطقه عملیات والفجر 4 در پنجوین عراق بود و من به اتفاق حاج خانم و تعدادی از همراهان مجبور شدیم مسافت زیادی میان کوه ها و دره ها طی کنیم تا به مقر تیپ ، بالای ارتفاع بلندی که نامش یادم نیست برسیم. آنجا که رسیدیم شهید حمید شاه حسینی و شهید سلمان طرقی و سایر فرماندهان تیپ هم بودند. زمستان بود ومنطقه هم برفی و بارانی بود. موقع شام شد و سفره پهن کردند و من و حاج خانم شام رو توی سنگر کنار بچه ها خوردیم. بعد از شام ظرف های زیادی توی سفره جمع شده بود که باید شسته می‌شد.همه به هم نگاه کردند و گفتند: «حالا توی این سرما ظرف ها رو چه کسی می‌شوره؟» شهید حمید شاه حسینی با خنده گفت این چه سئوالیه. کی باید ظرف ها رو بشوره؟ همه با تعجب بهش نگاه کردن. حمید گفت : خب معلومه! مادر علی باید ظرف ها رو بشوره..همه زدند زیر خنده و حاج خانوم هم که از این حرف حمید تعجب نکرده بود گفت: با منت و افتخار ظرف ها رو می‌شورم. یکی از بچه ها توی جمع گفت : ما اینجا شیر آب و منبع آب نداریم . آفتابه رو از چشمه آب پر می‌کنیم وظرف ها رو می‌شوریم.حالا آفتابه رو چه کسی برای حاج خانم آب پرکنه و کمک کنه. باز شهید شاه‌حسینی گفت: اون هم معلومه. حاج آقا آفتابه رو آب میکنه و حاج خانم هم ظرفها رو میشوره. من هم رو کردم به حاج خانم و گفتم ببین ما رو به دردسر انداختی.خلاصه اون شب سرد زمستان ، من وحاج خانم ظرف شام همرزمان حاج علی رو شستیم.


 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۲۲
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی