جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

فرازهای ازتوبه نامه شهید علیرضامحمودی

پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۴۵ ق.ظ

🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹 #جوانه_های_ایرانی #فرازهائی_از_توبه_نامه #شهید_علیرضا_محمودی فقط یادمان باشد که این #توبه_نامه کسی است که هنوز به #سن_تکلیف نرسیده ولی نگران #ترک_اولی_هایی است که از او سر زده..... بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله : از این که #حسد کردم... از این که #تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم... از این که زیبایی #قلمم را به رخ کسی کشیدم.... از این که در غذا خوردن به یاد #فقیران نبودم.... از این که #مرگ را فراموش کردم.... از این که در راهت #سستی_و_تنبلی کردم.... از این که #عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم..... از این که در سطح #پایین_ترین افراد جامعه زندگی نکردم.... از این که منتظر بودم تا دیگران به من #سلام کنند.... از این که شب برای #نماز_شب بیدار نشدم.... از این که دیگران را به کسی #خنداندم، غافل از این که #خود خنده دارتر از همه هستم.... از این که لحظه ای به ابدی بودن #دنیا و تجملاتش فکر کردم.... از این که در مقابل متکبرها، #متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، #متواضع_تر نبودم.... از این که شکمم سیر بود و یاد #گرسنگان نبودم.... از این که #زبانم گفت بفرمایید ولی #دلم گفت نفرمایید. از این که نشان دادم #کاره_ای هستم، خدا کند که پست و مقام #پستمان نکند.... از این که ایمانم به #بنده_ات بیشتر از ایمانم به #تو بود.... از این که منتظر تعریف و تمجید #دیگران بودم، #غافل از این که #تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری..... ‌از این که در سخن گفتن و راه رفتن #ادای دیگران را درآوردم.... از این که پولی #بخشیدم و دلم خواست از من #تشکر کنند.... از این که از گفتن #مطالب غیر لازم خودداری نکردم و #پرحرفی کردم.... از این که کاری را که باید #فی_سبیل_الله می کردم ، نفع شخصی ، مصلحت یا رضایت #دیگران را نیز در نظر داشتم.... از این که #نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار #شک در نماز شدم.... از این که بی دلیل #خندیدم و کمتر سعی کردم #جدی باشم و یا هر کسی را #مسخره کردم.... از این که #خدا_می_بیند را در همه کارهایم دخالت ندادم.... از این که کسی #صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به #نشنیدن زدم... #از .... #و..... و اما .... #وای به حال من و امثال من #وای خدای من #وای #روحش_شاد #یادش_گرامی #راهش_پر_رهرو 🌹🕊🌷🌺🌷🕊🌹 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۱۸
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی