لحظاتی بامسیح کردستان (۶)
بسم رب الشهدا
شب جمعه ای بود و ما جهت بازدید به دشت ذهاب رفتیم. خود را به جوانرود و پاسگاه تازه آباد که در منطقه ثلاث باباجانی قرار داشت و منطقه ناامنی بود رساندیم. دیدیم شهیدبروجردی در آنجا به همراه خانواده های اعضاء شورای فرماندهی غرب کشور در حال خواندن دعای کمیل است. شهید مهتدی همراه ما بود. رو به شهید بروجردی کردیم و گفتیمچرا خانواده ها را آوردید اینجا؟ و ایشان در جواب گفتند که اینها را آوردم تا رزمندگان خیالشان راحت شود که امنیت برقرار است، از سوی دیگر یک پیام برای مردم منطقه خواهد بود که ما به شماا عتماد داریم وا ز طرفی هم به خانواده ها میگوییم که خون ما رنگین ترا ز دیگران نیست.
وی به لحاظ ظاهری هم انسان جذابی بودند، قد بلندی داشتند وچهره ای محجوب با محاسنی بلند و حنایی رنگ که همواره حتی درسخت ترین شرایط تبسمی بر لب داشتند، و همین ویژگیهای ظاهری به اضافه سجایای اخلاقی که داشتند سبب شده بود تا مردم کردستان به او لقب مسیح کردستان را بدهند.
از دیگر ویژگیهای بارز شهید بروجردی آدم شناسی و نخبه پروری بود، ایشان افراد مستعد فرماندهی را از میان نیروهای متعدد کشف می کرد و پرورش و میدان می داد، شهید کاوه، ناصر کاظمی و سردار سرلشکر ایزدی و.... از جمله افرادی بودند که شهید بروجردی کشف کرد.
شهر سنندج را آزاد و از تصرف ضد انقلاب خارج کردیم و عوامل آن را به دادگاه انقلاب تحویل دادیم. شهید بروجردی از قاضی دادگاه درخواست کرد با عده ای از ضد انقلابها مصاحبه و آنها را نصیحت کند و اگر توانست عدهای را برگرداند و حتی با رایزنی حکم اعدام بعضیها را به حبس ابد تقلیل داد. یعنی از ضدانقلاب هم ناامید نبود و عده زیادی از آنهاتحت هدایت فکری شهید بروجردی که روحیه کمونیستی داشتند، به انقلاب برگشتند