لحظه ها را میشمارم من…با سکوتی سرد و اندوهی فراوان
چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۵۷ ب.ظ
بسمه رب الشهدا
لحظه ها را می شمارم من…با سکوتی سرد و اندوهی فراوان می شمارم لحظه هارا من…
برمزار آشنایی ها چراغی نیست روشن…در غم تاریک غربت آشنایی را نمی بینم….
برفراز قله های مردی و ایثار…رهنوردی راست قامت را نمی بینم…
همتی مردانه میخواهم که از سر بگذراند دشت های سرخ خونین را…ولی همت نمی بینم…
رفت از یادم گلو و حنجر خونینت ای سردار…در دیار مردگان جز در گلو خشکیده فریادی نمی بینم…
اینا تو آسمون من ستاره های سحرن…
به جون تو برای من عزیز تر از برادرن…
ولایتی باشم تا زحمات شهدا از بین نرود انشالله…
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
۰۰/۰۲/۰۱