مخاطب شناسی (9)
بسم رب الشهدا
“
بازی با احساسات مخاطب (نزدیکی، هم ذات پنداری و نفوذ در قلب مخاطب همراه با نتیجه گیری مطلوب، بدون اشاره مستقیم)
یک راوی تاثیرگذار، موفق و حرفه ای باید بتواند در عرض یک سخنرانی کوتاه، (مثلا پانزده دقیقه ای) مخاطبین را با گوشه ای از فرهنگ جبهه و شهادت آشنا کند. راوی باید بتواند با خاطرات زیبا، دلنشین و بعضا متفاوت و متضاد، با طریقه بیان، بروز احساسات، حرکات دست ها و تغییر اعضای صورت (چین پیشانی، حرکت چشم ها و حرکات لب و دهان) و استفاده از آواها، طوری مخاطبین را تحریک کند که آثار حزن و اندوه بر چهره مخاطب قابل مشاهده باشد و حتی اشک مخاطب جاری شود.
و بلافاصله در همان بازه زمانی (پانزده دقیقه) بتواند لبخندی بر لبان مخاطب بنشاند و باعث تبسم و خنده او گردد. و بدون اینکه او را مستقیم درگیر موضوع کند، در لفافه و غیر مستقیم یک یا چند نمونه از فرهنگ ناب جبهه و شهادت را به مخاطب القاء کند.
مثل شجاعت، معنویت، نماز شب، ایثار، عشق به شهادت و…، در کنار شیطنت ها، فرار، ترس، آرزوی ترکش ریز خوردن و…،
فریاد زدن در هنگام روایت اصلا مطلوب نیست و تاثیر آن لحظه ای است و بهسرعت فراموش می شود. البته تغییر تن صدا با فریاد کشیدن موقع سخنرانی متفاوت است.
بعضا کنفرانس دادن راوی در جمع راویان نمی تواند ثمره موفقی برایش در پی داشته باشد. محک زدن راوی به صورت غیر مستقیم و ناشناس در میان جمعی از مخاطبین جامعه هدف مطلوب است.
راوی در جمع راویان حرفه ای و مدعی که به دنبال سوژه، نقطه ضعف و مچ گیری هستند، نمی تواند مطلب مطلوبی ارائه کند. چه بسا بتواند همان مطلب را در جمع مخاطبینش به بهترین وجهی ادا کند. ادامه دارد…
مجیدروزی