نعل وارونه تمامیت خواهان بخش دوم
✍ هوشنگ نادری قسمت دوم و در نتیجه باید گفت آنچه که مزموم است تمایل به تمامیت خواهی است (نه صرف حضور در ساختارهای نظامی انقلاب اسلامی) که در چهل و دوسال بعد از انقلاب اسلامی این تمامیت خواهی را نه تنها در میان نظامیان انقلابی مشاهده نمی کنیم بلکه با صدهزار افسوس، تمامیت خواهی در انواع و جلوه های مختلف آن در بین طبقه سیاسیون موج میزند بعنوان نمونه هاشمی رفسنجانی و طیف طرفدار او حاضر به ترک قدرت نبودند و تلاش هایی (البته بی ثمر) کردند تا قانون اساسی را تغییر دهند تا هاشمی رییس جمهور مادام العمر گردد! برداشتهای گزاف از بیت المال را دنبال میکنند تحت عناوینی مانند ژن خوب بودن،و اینکه حق خود را از بیت المال برمیدارند را به جای ارزشهای اولیه انقلاب سردست میگیرند مردم را پیاده نظام و خود را ژنرال های سیاسی قلمداد میکنند و هرگاه که بخواهند نظامی بودن را بد معرفی کنند خود را حقوقدان و دیگران را سرهنگ خطاب میکنند در حالیکه بیش از سی سال سابقه حضور در مناصبی داشته اند که ماهیت آن امنیتی نظامی بوده است! هم اینها هستند که سالیان متمادی در دولت های: میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، خاتمی، و حتی احمدی نژاد، و اکنون در دو دولت روحانی همه گی باهم مسئولیت داشته اند و از طرفی خود را ژنرال های عرصه کارگزاری و دیپلماسی میدانند و از طرف دیگر شعار ناکارآمدی نظام را سر میدهند و مدعی هستند که توان ما در حد آبگوشت بزباش است و باید مانند مربی فوتبال مدیر خارجی وارد کنیم! خوب به اسامی وزرای دولت میرحسین موسوی به بعد نگاه کنید خواهید دید که افرادی مانند: نعمت زاده، ترکان، جهانگیری، محمد بانک، بیژن نامدار زنگنه، نوبخت، ایرج فاضل، محمد معین، دکتر فرهادی، غلامرضاشافعی، حسن واعظی، نمازی، عیس کلانتری، و... همه گی از ابتدای انقلاب مسئولیت هایی را داشته اند و اگر هم احیانا کنار رفته اند،کنار رفتن ایشان یا مانند دکتر نوربخش به دست حضرت عزراییل بوده و یا بعضا از ترس استیضاح توسط طیفی از انقلابیون مجلس، و یا در پیرانه سری هوس تجدید فراش میکنند واز ترس اینکه لطمه این حرکات متوجه جناحشان نشود بناچار عرصه را مانند محمدعلی نجفی و عطاءالله مهاجرانی ترک میکنند وگرنه که اصلا و ابدا با وجود مریضی های متعدد و مکرری در حد دوبار عمل قلب باز و در آستانه هشتاد سالگی هم حاضر به کناره گیری نیستند!! حال از خود ایشان باید تقاضا کرد انصاف بخرج دهند، چه کسانی تمامیت خواهی را در رفتار و رویکرد خود به منصه ظهور رسانیده اند، این جماعت باصطلاح سیاست ورز یا نظامیان انقلابی؟ واگر آنچنان که سعی در القای آن به جامعه را دارند، نظامیگری را در تمامیت خواهی خلاصه کنیم چه کسانی در عمل تمامیت خواه بوده اند،تمامیت خواهی در سابقه کدام جریان مشاهده می شود؟ (گرچه میدانم بی نتیجه است تقاضای انصاف از جریان تمامیت خواه واقعی)