نمازوتاثیرآن در دوری ار زشتیها
نماز و تاثیر آن در دورى از زشتىها
پیشتر خاطر نشان گردید:کسى که به ضعف اراده مبتلا است و على رغماعتقاد به مبدا و معاد و تبعات اعمال و توجه به همه امور یاد شده باز مرتکب گناهمىشود، اگر واقعا قصد اصلاح خویش را دارد، باید قبل از هر چیز با به کار بستنبرخى از ریاضتهاى شرعى ارادهاش را تقویت کند، آن گاه با ارادهاى قوى درمقابل خواستههاى نفسانى و وسوسههاى شیطانى بایستد.
و نیز تاکید شد:ریاضتى که در راس همه ریاضتهاى شرعى است و درتقویت اراده تاثیر به سزایى دارد، روزه گرفتن است، آن هم با شرایط و ضوابطىکه بدانه اشاره شد.
اکنون سخن ما این است:یکى دیگر از امورى که در تقویت انسان بسیار موثراست و او را در غلبه بر غرایز و امیال نفسانى یارى مىرساند، به پاداشتن نمازاست.
بدون تردید اگر انسان موفق شود نماز را با همه آداب و مقررات مربوط به آن بهجا آورد، به برکت آن بسیارى از گناهان را ترک گفته و کم کم به یارى خدا، به طورکلى از عصیان فاصله مىگیرد.خداى تبارک و تعالى در قرآن کریم مىفرماید:
و اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر ; (1) نماز را به پا دار، بهدرستى که نماز(انسان را)از کارهاى زشت و ناپسند باز مىدارد.»
و نیز مىفرماید:
یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوة ; (2) اى مؤمنان[در کارها]از صبر[روزه]و نماز کمک بگیرید.»
مطلبى که در این جا لازم است مورد تاکید قرار گیرد، این است که حظ وبهرهاى که نماز گزاران از نماز خویش مىبرند، یک سان نیست;زیرا نماز را مانندبسیارى از امور، ظاهر و باطنى است.اگر نماز گزار از نماز، به ظاهر قناعت کندو از روح و باطن آن غفلت ورزد، بهره او از نماز بسیار محدود و ناچیز است.بر خلاف نمازگزارى که از ظاهر بگذرد و به باطن نماز راه یابد;چرا که چنینشخصى به اندازه عمق نمازش از فواید و آثار نماز بهرهمند خواهد بود.
بنابر این، این که قرآن مىفرماید:نماز انسان را از گناه باز مىدارد، یا این کهمىفرماید:در کارها از نماز کمک بگیرید، معنایش این نیست که هر گونه نمازىبا هر کیفیتى، چنان آثارى را به دنبال خواهد داشت، بلکه ابتدا باید دید، نماز تاچه اندازه از شرایطى که به آن عمق مىبخشد بهرهمند است، آن گاه به تعیینخاصیتها و آثار آن پرداخت و سپس آنها را از نماز توقع داشت.
امورى که به نماز عمق مىبخشند کدامند؟
حال اگر بگویى:شرایطى که به نماز عمق مىبخشند و آن را از کیفیتبالایىبرخوردار مىکنند کدامند، گوییم:چند چیز است که هدف یاد شده را محقق مىسازند که شخص نماز گزار نباید از آنها غفلت کند:
الف)توجه به خدا
توجه به خدا روح نماز است.نمازى که از این جوهره اساسى بىبهرهباشد، کالبد بىجانى است که ارزش و قیمت آن بسیار ناچیز است.
درستبه همین سبب است که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مىفرماید:
«کم من قائم حظه من صلوته التعب و النصب; (3) چه بسا نمازگزارى که از نمازخویش جز مشقت و رنجبهرهاى ندارد.»
و نیز بدین جهت است که آن جناب مىفرماید:
«لیس للعبد من صلوته الا ما عقل; (4) بنده نمازگزار از نماز خویش بهرهاىندارد، مگر به اندازهاى که از نماز بفهمد.»
بنابر این، نمازى که در حال غفلت گزارده شود، فایدهاى به حال نمازگزارندارد، بلکه اگر ادعا کنیم چنین نمازى به حال شخص مضر است، ادعاىنادرستى نکردهایم;زیرا خداوند تبارک و تعالى مىفرماید:
فویل للمصلین الذین هم عن صلوتهم ساهون ; (5) و اى بر نماز گزاران آنانى کهاز نمازشان غافلند.»
از قول امیر مؤمنان على علیه السلام نقل شده که آن جناب فرمود:
«الالتفات فی الصلاة اختلاس من الشیطان.فایاکم و الالتفات فی الصلاة; (6) غفلت از خداوند و توجه به غیر، دستبردى است که شیطان به نماز نمازگزارمىزند، بنابر این، از آن بر حذر باشید.» و هم چنین از قول رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده که آن جناب فرمود:
«ایما عبد التفت فی صلاته قال الله:یا عبدى الى من تقصد و من تطلب؟ارباغیری ترید؟او رقیبا سوای تطلب؟او جوادا خلاى تبغی؟ و انا اکرم الاکرمین واجود الاجودین و افضل المعطین.اثیبک ثوابا لا یحصى قدره.اقبل على فانیالیک مقبل و ملائکتی الیک مقبلون.فان اقبل زال عنه اثم ما کان منه.فان التفتثانیة اعاد الله له مقالته، فان اقبل على صلاته غفر الله له و تجاوز عنه ما کان منه. فان التفت ثالثة اعاد الله له مقالته، فان اقبل على صلوته غفر الله له ما تقدم منذنبه.فان التفت رابعة اعرض الله عنه و اعرضت الملائکة عنه و یقول:ولیتک یاعبدی الى ما تولیت; (7) هر بندهاى که در نماز خویش از خدا غافل شود و به غیراو توجه کند، خداوند به او مىفرماید:بنده من!به چه کسى توجه مىکنى؟و چهکسى را طلب مىنمایى؟آیا پروردگارى جز من مىخواهى؟یا مراقب و پاسبانىغیر از من مىطلبى؟و یا بخشندهاى جز من مىجویى؟در حالى که منارجمندترین ارجمندان، بخشندهترین بخشندگان و برترین دهندگان هستم.تو راپاداشى دهم که به قدر و اندازه در نیاید.به من روى کن که من به تو روى کردهام وفرشتگان من نیز به تو توجه دارند.پس از آن اگر بنده غافل، از غفلتخویشمنصرف شود و به خداوند توجه کند، گناه غفلتى که از او سر زده ستبخشیدهمىشود و اگر براى بار دوم از خدا غافل شود و به غیر او توجه کند، خداوند سخنیاد شده را تکرار مىکند;پس اگر از غفلتخویش باز گردد و به خدا توجه کند، خداوند گناه بىتوجهى او را مىبخشد و از وى در مىگذرد و اگر براى بار سوم ازخدا غافل شود، خداوند باز فرموده خویش را تکرار مىکند;پس اگر از حالغفلتبه توجه باز گردد، خداوند گناه غفلت او را مىبخشد. ولى اگر براى بارچهارم از خدا غافل گردد، خداوند از او روى بگرداند و فرشتگان نیز چنین کنند.
آن گاه خداوند به چنین نماز گزارى گوید:اى بنده من!تو را به همان چیزى کهبدان روى کردى واگذار نمودم.»
طبق آنچه ذکر گردید نمازى که نمازگزار در آن سرگرم افکار خود بوده وتوجهى به خدا نداشته باشد، خود گناه است و نمازى که خودش گناه است چگونهمىتواند نمازگزار را از گناه باز دارد؟
چگونگى تحصیل حضور قلب در نماز
حال اگر مانند بسیارى از افراد بپرسى:چرا ما هر چه بیشتر سعى مىکنیم کهدر نماز حواس خود را جمع کرده و به خدا توجه کنیم، کمتر موفق مىشویم؟آیا به راستى چارهاى وجود دارد که ما را در دستیافتن به این جوهره اساسى کهروح نماز استیارى رساند؟
گوییم:اگر مىخواهى چیزى مانند کپسول به تو داده شود و تو آن را به راحتىنوش جان کنى و یک شبه همه کارهایت رو به راه گردد، قطعا جواب منفى است، ولى اگر مرد میدان عمل هستى و خود را براى یک کارزار طولانى و جدى مهیامىکنى، جواب مثبت است.
توضیح این که:اگر صفتى یا حالتى بر انسان غلبه کند، آن صفتیا حالت، درهمه صحنهها و تمام شؤون زندگى، خود را نشان داده و آدمى از آن خلاصىندارد.کسى که در کوچه و بازار در کلاس و مدرسه، در محیط خانه و محل کار، یک سره به یاد خداست و از او غافل نیست، بدون تردید در نماز نیز حواسش راجمع کرده و از خدا غفلت نمىکند.
بر خلاف کسى که در محیط خانه و محل کار، در کلاس و مدرسه، درکوچه و بازار از خدا غافل است و یک سره سرش بند مسایل مادى و روز مرهزندگى دنیاست و دلش متعلق به غیر خداستبىشک، چنین کسى نمىتواند درنماز قلب خود را متوجه خدا کند، بلکه دلش دنبال همانى است که قبل ازنماز دنبال آن بود، و وجودش غرق در همان است که قبل از ورود در نماز غرقدر آن بود.
خداى تبارک و تعالى در وصف بندگان مؤمن خویش مىفرماید:
رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله... ; (8) مردانى که آنها را هیچ تجارتو معاملهاى از یاد خدا باز نمىدارد»
وقتى که کسب و کار آنان را از یاد خدا باز ندارد، بدون تردید هنگامى که وضومىسازند و رو به قبله مىایستند و نماز مىگزارند، از خداوند غفلت نمىکنند، بر خلاف من و تو که قبل از نماز در امور روزمره زندگى غرق هستیم و وقتى هم کهبه نماز مىایستیم نمازمان نیز رنگ و بوى امور دنیوى دارد.
واضحتر بگویم:اولیاى خدا و بندگان مخلص حق، نماز خویش را برداشته وآن را با خود به محیط بازار مىبرند.در آن جا هم که هستند مشغول نمازند«خوشاآنان که دایم در نمازند.» (9) و به فرموده خداى متعال:
الذین هم على صلوتهم دائمون ; (10) آنان همیشه به یاد خدا هستند.»
ولى ما عقب افتادهها، کسب و کار خویش را برداشته و با خود به فضاى نمازمىآوریم.نماز هم که مىخوانیم باز دنبال هدف گمشده خود هستیم-نعوذ بالله منشرور انفسنا و سیئات اعمالنا.
بارى اى عزیز!اگر صادقانه قصد آن دارى که در نماز دلت متوجه خدا باشدو از او غافل نگردى، باید کار را قبل از نماز شروع کنى و در همه جا و همه حال بهیاد خدا باشى و از او غفلت نکنى.بىشک اگر چنین توفیقى را به دست آورى، در نماز دلت متوجه خدا خواهد بود در غیر این صورت، نه.
مرحوم علامه طباطبایى-قدس سره-در اواخر عمر با برکتخویش هنگامى کهدر بستر بیمارى افتاده بود.در جواب شخصى که از آن جناب از چگونگى تحصیلحضور قلب در نماز پرسیده بود، چند بار با عنایتخاصى فرمود:مراقبه، مراقبه.
مراد آن بزرگوار آن است که اگر مىخواهید در نماز حواستان جمع باشد و ازخدا غافل نشوید، باید در طول شبانه روز وقتى که به کارهاى دیگر اشتغال داریداهل مراقبه باشید;زیرا اگر این حالت ملکه شما شود و چنین صفتى بر شما غلبهکند، در نماز نیز این حالتبراى شما محفوظ خواهد ماند، همان طور که اگر درطول شبانه روز از خدا غافل باشید و غفلت از حق در شما رسوخ کند، در حالنماز نیز چنان خواهید بود و از آن خلاصى نخواهید داشت.
تکمله
علاوه بر آنچه گفته شد، یکى از امورى که در تحصیل حضور قلب در نمازتاثیر به سزایى دارد، توجه به معانى الفاظ و عبارات نماز است.همان طور کهیکى از عوامل حواسپرتى در نماز ندانستن یا غافل بودن از معانى الفاظى استکه نماز گزار آنها را بر زبان جارى مىسازد.لذا بر همه مسلمانان لازم است، در صورتى که نمىتوانند زبان عربى را-که زبان بین المللى جهان اسلام استو حتى الامکان همه باید با آن آشنا باشند-فرا بگیرند، لااقل ترجمه الفاظ نماز رادر حد متعارف بیاموزند.بىشک کسى که مىداند در حال نماز چه مىگویدو از خداوند چه مىخواهد، در مقایسه با کسى که یک سرى الفاظ را بدون فهممعانى بر زبان جارى مىکند در تحصیل حضور قلب از توفیق بیشترى برخوردارخواهد بود.
ب)مواظبتبر اول وقتدومین امرى که نماز را از کیفیتبالایى برخوردار مىکند و متقابلا مراعاتنکردنش موجب بىخاصیتى، یا کم ارزشى نماز مىشود، مواظبتبر اول وقتاست.
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مىفرماید:
«لا یزال الشیطان ذعرا من المؤمن ما حافظ على مواقیت الصلوات الخمس.فاذا ضیعهن اجترا علیه فادخله فى العظائم; (11) تا وقتى که مؤمن بر اوقاتنمازهاى پنج گانه، محافظت داشته باشد، شیطان از او بیمناک است، ولى هنگامىکه آنها را ضایع سازد، بر او دلیر مىگردد و سرانجام وى را به گناهان بزرگمىکشاند.»
عمار بن موسى ساباطى از امام صادق علیه السلام روایت مىکند که آن جناب فرمود:«من صلى الصلوات المفروضات فی اول وقتها و اقام حدودها رفعها الملک الىالسماء بیضاء نقیة و هی تهتف به تقول:حفظک الله کما حفظتنی و استودعکالله کما استودعتنی ملکا کریما، و من صلاها بعد وقتها من غیر علة و لم یقمحدودها رفعها الملک سوداء مظلمة و هى تهتف به:ضیعتنى ضیعک الله کماضیعتنى و لا رعاک الله کما لم ترعنی; (12) هر کس نمازهاى واجب را در اول وقتبه جا آورد و حدود آنها را مراعات نماید، فرشته مخصوص، نماز او را به طرفآسمان بالا مىبرد، در حالى که سپید و پاکیزه است، و خطاب به نمازگزار گوید:خدا تو را حفظ کند، همان طور که تو مرا حفظ کردى، و من تو را به خدامىسپارم، همان طور که تو مرا به فرشتهاى گرامى سپردى و هر کس آنها را بدون عذر از اول وقت تاخیر اندازد و حدود آنها را مراعات نکند، فرشته مخصوصنماز او را بالا مىبرد در حالى که سیاه و تاریک است و خطاب به نمازگزار گوید:خداوند تو را ضایع کند همان طور که تو مرا ضایع کردى و خداوند تو را مراعاتنکند همان طور که تو مرا مراعات نکردى.»
قتیبه اعشى از امام صادق علیه السلام روایت مىکند که آن جناب فرمود:
«ان فضل الوقت الاول على الآخر کفضل الآخرة على الدنیا; (13) فضیلت اولوقتبر آخر وقت، مانند فضیلت آخرت بر دنیاست.»
در خبر است که امیر مؤمنان على بن ابى طالب علیه السلام در بحبوحه جنگ صفینمراقب خورشید بود.ابن عباس که از عمل امام تعجب کرده بود پرسید:این چهکار است که شما مىکنید؟آن جناب فرمود:مراقب خورشید هستم که اگر زوالمحقق شود نماز بگزاریم.ابن عباس گفت:در این اوضاع و احوال که ما مشغولجنگیم شما مواظب وقت نماز هستید؟امام فرمود:جنگ ما با این مردم براىهمین نماز است. (14)
ج)نماز در مسجدسومین امرى که کار آیى و شرافت و فضیلت نماز را بالا مىبرد به جاى آوردنآن-حتى الامکان-در مسجد است. رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مىفرماید:
«الصلاة فی المسجد الحرام مائة الف صلاة و الصلاة فی مسجد المدینة عشرة الفصلاة و الصلاة فی مسجد بیت المقدس الف صلاة و الصلاة فى المسجد الاعظممائة صلاة و الصلاة فی مسجد القبیلة خمس و عشرون صلاة و الصلاة فی مسجدالسوق اثنتا عشرة صلاة و صلاة الرجل وحده فی بیته صلاة واحدة; (15) نمازى که در مسجد الحرام گزارده شود، معادل صد هزار نماز است و در مسجد النبى معادلده هزار نماز و در مسجد الاقصى معادل هزار نماز و در مسجد جامع معادل صدنماز و در مسجد محله معادل بیست و پنج نماز و در مسجد بازار معادل دوازده نمازو نمازى که شخص آن را در خانه خویش به تنهایى به جا آورد معادلیک نماز است.»
امام صادق علیه السلام مىفرماید:«علیکم باتیان المساجد فانها بیوت الله فی الارض، و من اتاها متطهرا طهره اللهمن ذنوبه، و کتب من زواره فاکثروا فیها من الصلاة و الدعاء; (16) بر شماست کهبه مساجد بروید;زیرا مساجد خانههاى خدا در زمین است و هر کس در حالى کهپاکیزه و با وضو است وارد مساجد شود، خدا گناهانش را پاک و نام وى را در زمرهزایران خویش ثبت نماید.بنابر این، در مساجد زیاد نماز بگزارید و خدا را فراوانیاد کنید.»
از قول امام على بن ابى طالب علیه السلام روایتشده که آن جناب فرمود:«لا صلاة لمن لم یشهد الصلوات المکتوبات من جیران المسجد، اذا کان فارغا وصحیحا; (17) همسایگان مسجد، در صورتى که سالم و فارغ باشند و نمازهاىواجب خود را در مسجد به جا نیاورند، نمازشان نماز نیست.»
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در خطبهاى چنین مىفرماید:«من مشى الى مسجد من مساجد الله فله بکل خطوة خطاها حتى یرجع الىمنزله عشر حسنات و یمحى عنه عشر سیئات و یرفع له عشر درجات; (18) هرکس که به سوى مسجدى حرکت کند، تا موقعى که به منزل خویش باز مىگردد، در مقابل هر گامى ده حسنه براى او ثبت و ده سیئه از او محو و ده درجه بر درجات او افزوده مىشود.»
د)نماز جماعتچهارمین امرى که به نماز امتیاز ویژهاى مىبخشد و سزاوار نیست کهنمازگزار از آن غفلت کند، گزاردن نماز به جماعت است.در خبرى چنین آمدهاست:
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از جبرئیل پرسیدند:پاداش امت من در نماز جماعت چیست؟جبرئیل پاسخ داد:«اگر نمازگزاران دو نفر باشند هر رکعت، معادل صد و پنجاهنماز است و اگر سه نفر باشند هر رکعت، معادل ششصد نماز، و اگر چهار نفرباشند هر رکعت، معادل هزار و دویست نماز و اگر پنج نفر باشند هر رکعت، معادل دو هزار و چهار صد نماز و اگر شش نفر باشند هر رکعت، معادل چهار هزارو هشت صد نماز و اگر هفت نفر باشند هر رکعت، معادل نه هزار و شش صد نمازو اگر هشت نفر باشند هر رکعت، معادل نوزده هزار و دویست نماز و اگر نه نفرباشند هر رکعت، معادل سى و شش هزار و چهار صد نماز، و اگر ده نفر باشند هررکعت، معادل هفتاد و دو هزار و هشت صد نماز و در صورتى که تعداد آنها از دهنفر تجاوز کند، اگر همه آسمانها کاغذ و دریاها مرکب و درختها قلم و جن وانس نویسنده شوند، نمىتوانند پاداش یک رکعت آن را بنویسند (19) .
و نیز در خبر است که:
«در زمان حکومت امام على بن ابى طالب علیهما السلام عدهاى از مسلمانان در نماز جماعتشرکت نمىکردند.آن جناب به مجرد این که متوجه قضیه شد، مردم را جمع کردو براى آنان خطبه خواند و فرمود:عدهاى از مسلمانان با ما در نماز جماعتشرکت نمىکنند.این گروه باید بدانند که از این پس حق ندارند با ما هم غذا شوند و نیز حق ندارند با ما مشورت کنند و از ما زن بگیرند و همچنین حق ندارند ازبیت المال مسلمانان چیزى دریافت کنند، مگر آن که از این روش دست کشیده و باما در جماعتحاضر شوند. (20)
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
«لا صلاة لمن لم یصل فی المسجد مع المسلمین الا عن علة; (21) کسى که درمسجد با مسلمانان نماز نمىگزارد، نمازش نماز نیست، مگر آن که عذرى داشتهباشد.»
فضل بن شاذان از امام على بن موسى الرضا علیه السلام نقل مىکند که آن جنابفرمود:
«فان قال:فلم جعلت الجماعة؟قیل:لان لا یکون الاخلاص و التوحید والاسلام و العبادة لله الا ظاهرا مکشوفا مشهودا لان فی اظهاره حجة على اهلالمشرق و المغرب لله-عز و جل-...مع ما فیه من المساعدة على البر و التقوى، و الزجر عن کثیر من معاصى الله-عز و جل-; (22) اگر کسى بپرسد:چرا در اسلامنماز جماعت وضع شده است؟گفته مىشود:براى این که اخلاص و توحید واسلام و عبادت علنى و مشهود مطرح شود، تا بر شرق و غرب عالم حجت تمامگردد...علاوه بر این، نماز جماعت مسلمانان را در انجام نیکىها و مراعات تقوایارى مىرساند و آنها را از گناهان بسیارى باز مىدارد.»
حال که اهمیت و حساسیت امور یاد شده را دریافتى، لازم است تاکید کنیم:اگر مىخواهى نمازت کار آیى و بازدهى لازم را داشته باشد و تو را از پلیدىهاو آلودگىها باز دارد، باید تا جایى که مىتوانى در تحصیل شرایط مزبور بکوشىو نماز خویش را بدانها مقرون سازى;یعنى باید-حتى الامکان-قلب خود را در نماز حاضر و در صورتى که عذرى در میان نباشد، نماز را در اول وقت، آن همدر مسجد و با جماعتبرگزار نمایى.
بدون تردید اگر چنین توفیقاتى نصیبتشود، کم کم به برکت نماز از بدىهاو گناهان فاصله گرفته و به مقام قرب الهى بار خواهى یافت، بر خلاف وقتى کهشرایط مزبور را مراعات نکنى;زیرا در آن صورت، نماز اثر منفى خواهد داشتو تو را همچنان از خداوند دور و دورتر خواهد ساخت.رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلممىفرماید:
«من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنکر لم تزده من الله الا بعدا; (23) هر کس کهنمازش او را از فحشا و منکر باز ندارد، وى را از خداوند دورتر مىسازد.»
خاتمه و توصیه
اکنون که در مرحله پایانى بحث قرار داریم، خوب است مباحث مطروحه راخلاصه کنیم;لذا گوییم:سه چیز است که زمینه را براى ارتکاب معاصى فراهممىکنند:
الف)ضعف اعتقادى;ب)غفلت از معتقدات;ج)ضعف اراده.و اگر شخص گنهکار از گنهکارى خویش ناراحتباشد و به راستى بخواهدخود را از شر معاصى خلاص کند، باید قبل از هر چیز زمینههاى یاد شده را درخود شناسایى کند و با به کارگیرى شیوههاى مناسب، به رفع آنها مبادرت ورزد، تا این که پس از مدتى مبارزه بتواند به سادگى از گناهان دستشسته و به صف تقواپیشگان بپیوندد. حال اى عزیز!تو نیز اگر قصد آن دارى که خویش را اصلاح کنى و از قافلهفرهیختگان و وارستگان عقب نمانى، پس تا دیر نشده و مدت به پایان نرسیده وفرصت از دست نرفته، به حال خود فکرى بکن و چارهاى بیندیش، اگر در بعدعقیده متزلزلى، با مراجعه به عقل و عقلا، عقاید خود را ترمیم و باز سازى کن واگر در بعد عمل پیادهاى، با مراجعه به دل و اهل دل، قلب و جانت را صیقل ده وخلاصه دامان همت را بالا بزن و حرکت کن که وقت تنگ است و کار بسیار.
و آخر دعویهم ان الحمد لله رب العالمین
15 دى 1374/13 شعبان 1416
قم - حسن رمضانى
پىنوشت:
1. عنکبوت(29)آیه 45.
2. بقره(2)آیه 153.
3و4. فیض کاشانى،المحجة البیضاء،ج 1،ص 366.
5. ماعون(107)آیه 5.
6. مجلسى،بحار الانوار،ج 84،ص 239.
7. همان،ج 83،ص 244.
8. نور(24)آیه 37.
9. خوشا آنان که الله یارشان بى×که حمد و قل هو الله کارشان بىخوشا آنان که دایم در نمازند×بهشت جاودان بازارشان بىبابا طاهر
10. معارج(7)آیه 23.
11. شیخ حر عاملى،وسائل الشیعه،ج 3،ص 81.
12. همان،ص 90.
13. همان جا.
14. بحار الانوار،ج 83،ص 23.
15. همان،ص 380.
16. همان،ص 384.
17. شیخ حر عاملى،وسایل الشیعة،ج 3،ص 478.
18. مجلسى،بحار الانوار،ج 83،ص 368.
19. همان،ج 88،ص 14.
20. همان،ج 88،ص 14.
21. همان،ص 4.
22. همان،ص 12.
23. فیض کاشانى،المحجة البیضاء،ج 1،ص 350.