راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

هدیه های شعبانیه (۲۴)

شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۷:۴۰ ق.ظ

🍃🌸🍃🌸✍استادحاج داوداحمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم

برو کنار بچه! پدر و مادر و کودک با خانمی ‌که در حال عبور بود برخورد کردم اووه! معذرت میخوام … من هم معذرت میخوام. دقت نکردم … ما خیلی مؤدب بودیم، من و اون غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم؛ اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم، چهطور رفتار میکنیم؟! کمی بعد از آن روز، در یک غروب غمگین، مشغول پختن شام بودم. دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد؛ اما همین که برگشتم، به او خوردم و تقریبا انداختمش؛ ولی بدون کمترین توجهی، با اخم به او گفتم: «أه! از سر راه برو کنار» قلب کوچکش شکست و رفت! اصلا نفهمیدم که چهقدر تند حرف زدم ... وقتی توی رختخوابم بیدار بودم، صدایی آرام و آسمانی در درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی، آداب معمول را رعایت میکنی، اما با بچهای که دوستش داری، بد رفتار میکنی؟! برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا، نزدیک در، چند گل پیدا میکنی. آنها گلهایی هستند که او برایت آورده بود. خودش آنها را چیده بود: صورتی، زرد، آبی و ... او تنها به این خاطر آرام ایستاده بود که سورپرایزت بکنه هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکش رو پر کرده بود، ندیدی. در این لحظه بود که احساس حقارت کردم و بیامان اشکهایم سرازیر شدند. آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم ... بیدار شو کوچولو، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟ گفتم: «دخترم! واقعاً متأسفم از رفتاری که امروز داشتم. نمیبایست اونجور سرت داد میکشیدم.» دخترم گفت: «اشکالی نداره مامان؛ چون من به هر حال دوستت دارم مامان» من هم دوستت دارم دخترم وگلها روهم دوست دارم،مخصوصا آبیه رو کوچولوی من ادامه داد: «اونا رو کنار درخت پیدا کردم، ورشون داشتم، چون مثل تو خوشگل هستن. میدونستم دوستشون داری، مخصوصا آبیه رو ...» آیا میدانید که اگر فردا بمیرید، شرکت یا مؤسسهای که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشین جدیدی میآورد؟ اما خانوادهای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد؟ و به این فکر کنید که ما خود را عجیب وقف کار میکنیم و به خانوادهمان آنطور که باید اهمیت نمیدهیم! چه سرمایهگذاری غیر عاقلانهای! اینطور فکر نمیکنید؟! به راستی کلمه "خانواده" یعنی چه؟! http://dahmadpoor.blog.ir/

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۳۰
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی