راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

راویان سپاه سیدالشهداء (ع)

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

هدیه های شعبانیه (۳)

شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۴۰ ق.ظ

🍃🌴🍃🌴✍داوداحمدپور
بسم الله الرحمن الرحیم
گردن کلفتی برای خدا ️
 نشانه پول خوب می‌دانید کدام است؟
 هر چه افزایش پیدا می‌کند فقر شما را به خدا بیشتر کند.
خدا نکند پول، کسی را گردن‌کلفت کند.
اول صبحی بود.  در مغازه را باز کرده بودم و داشت جلوی آن را آب‌وجارو می‌کردم. کنار مغازه ما مغازه یکی از ثروتمندان آن‌وقت شیراز بود. او هم داشت حساب‌وکتاب مالی را می‌کرد. یک فقیری در راهرو بازار رد می‌شد.
یک‌دفعه دید  حاجی پشت میز در مغازه نشسته از همان وسط راهرو رو کرد به  حاجی گفت:  یک جیزی در راه خدا به ما بده. 
 حاجی از پشت میز با تکبر سرش را بلند کرد یک نگاه مغرورانه و متکبرانه به این فقیر بدبخت کرد و گفت: برو خلایق هرچه لایق بود دادند. تو اگر لایق بودی خدا هم به تو می‌داد.
 فقیر باکمالی بود. بعضی‌ها پول‌ندارند ولی معرفت دارند. گفت: حاجی حالا که تو لایقی و خدا به خاطر لیاقتت به تو پول داده شکرانه لیاقتت که مثل من نیستی و دستت خالی نیست و خدا تو را مثل ما نکرده یک کمکی به ما بکن.
این حرف دوم را که شنید دوباره سرش را بلند کرد و گفت: من مثل تو بشوم؟ خدا اگر بخواهد من را مثل تو بکند شش ماه باید بنشیند و حسابش را بکند.
ای گردن‌کلفت! این مغازه تو را مغرور کرده که خدا شش ماه معطل جمع‌کردن تو است؟
 فقیر این را گفت و رفت.
  پیکی در بازار آمد. تلگرافی در دستش 
دقیقاً سر جای همان فقیر ایستاد. همان‌جایی که نیم ساعت قبل دل شکست.
دل شکستی، دل خودت را شکستی.
▪️رو کرد به  حاجی گفت: شما آقای فلانی هستی؟
گفت: بله
گفت: الآن تلگرافی از بندرعباس رسیده که کشتی جنست در دریا غرق شد.
خدا شش ماه بنشیند حسابش را بکند؟ در کمتر از یک چشم بهم زدن بساطت را جمع می‌کند.
حاجی باعجله در مغازه را بست و رفت که دیگر به بازار وکیل برنگشت.
رفت که رفت.
 داراییت را اگر درست مصرف نکنی برایت به غلط خرج میکنند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۰۹
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی