جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

پدرموشکی ایران (۵۷)

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۵۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

دوباره بعد از صبحانه برای استفاده از برنامه های گروه بندی کردند حاج محسن حسن آقا را سرگروه بازدید از دانشکده آموزش توپخانه کرد و گروه حسن آقا پشت سر سرتیپ غالی رابط توپخانه در ستاد مشترک ارتش سوریه راه افتاد این بار مقصد پرواز یاک 40 به شهر حلب بود دومین شهر مهم سوریه و قلب اقتصادی آن که بیشتر از دمشق  جمعیت داشت

سرتیپ سوری قالی در طول یک ساعت پرواز اطلاعاتی عمل می‌کرد و زیاد حرف نمی‌زد حسن آقا از سازمان توپخانه ارتش و نوع گسترش و انواع سلاح‌های موجود سوال‌هایی پرسید ولی هربار سرش را برمی‌گرداند و به اکراه جواب کوتاهی می داد که برای فرمانده جوان توپخانه ایران قانع کننده و کافی نبود حالا یا سن کم و قیافه جوان حسن آقا و تیم همراهش باعث شده بود که زیاد آنها را جدی نگیرد یا اینکه به خاطر سن بالایی که داشت حوصله  توزیع نداشت برعکس او سرلشکر یونس و همراهانش در دانشکده آموزش توپخانه زیادی مهمان های شان را جدی گرفته بودند همگی با عینک آفتابی تا کنار باند فرودگاه به استقبالشان آمده بودند و بنز های مدل بالای تشریفات خود را برای انتقال آنها آورده بودند مهمتر از همه اینکه دستور داده بودند به افتخار آنها دومیگ سوری در ارتفاع کم پرواز کند و حرکات نمایشی انجام دهند 

حسن یواشکی سو قلمه ای به شفیع زاده که کنارش روی فرش قرمز ایستاده بود زد ارام  گفت نکن اینا فکر کردن ما حاج محسن رو با خودمون آورده‌ایم شفیع‌زاده لبخندی زد و جواب داد شاید هم شما را با حاج محسن اشتباه گرفتند بیچاره ها خبر ندارن که حاج محسن الان کنار اسد نشسته و چنان برادر حافظ برادر حافظ می‌کند که داداش اسد هم تا حالا آنقدر صمیمی صداش نزده خنده شان را به زور کنترل کردند

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۱۵
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی