پدرموشکی ایران (۶۷)
بسم الله الرحمن الرحیم
آقا رحیم از روی صندلی زهوار در رفته بلند شد و پشت میز برگشت از اونجایی که خودت هم باید با این تیم اعزام بشی یکی رو معرفی کن که اینجا پیگیر کار موشکها باشه کسی که اگه موشکها قبل از برگشتن شما رسیدن بتونه اونا رو تحویل بگیره و مکان خوب بگیره و جابجا شون کنه
حسن آقا دوباره براق شد
یعنی به این زودی قرار برسن؟
دو نفر از بچه های وزارت سپاه از ماه پیش که دو باره رفته بودیم موندن همونجا که پیگیر اجرایی شدن دستور و ترخیص موشکها بشن معلوم نیست شاید هفته بعد و شاید هم سال بعد لیبیه دیگه خودت دیدی چه مدلی بودند
اقا رحیم کمی مکث کرد و ادامه داد
حالا کسی رو داری برای این کار حسن آقا چند لحظه توی فکر رفت بهترین آدمی که از پس این کار را بر می آمد شفیعزاده بود ولی اگر یک تیم از بچه های خوب را برای آموزش موشکی جدا میکرد و شفیع زاده را هم می گذاشت برای این کار چه کسی در این مدت توپخانه را اداره می کرد در این دو سال و اندی که سنگ بنای توپخانه را گذاشته بود تلاش کرده بود تا توپخانه بتواند گوشهای از بار جنگ را به دوش بکشد حالا که گوشه ای از بار جنگ به دوش ان بود نمی توانست نسبت به ادامه کارش بی تفاوت باشد اگر میخواست در مدتی که نیست کار توپخانه لنگ نشود هر طور شده نباید شفیع زاده را از آن جدا می کرد
حاجی زاده چطوره؟
کدوم حاجیزاده؟
امیر رئیس ستاد مون رو میگم اقا رحیم کمی فکر کرد گفت
آره میشناسمش به نظر پسر خوبیه انشالله که از از پسش بر بیاید کار سختیه که باید کاملاً محرمانه انجام بشه
آقا رحیم ادامه داد راستی به نظرت اسم گروه چی باشه؟
حسن آقا همین طور که فکر می کرد گفت
هر چی شما بگین آقا رحیم
هم زمان آقا رحیم هم شروع کرد به فکر کردن چند اسم را روی کاغذی که جلویش بود نوشت و خط زد عاقبت انگار یکی توجه اش را جلب کرد
حدید خوبه ؟
اره به نظرم خوبه
پس همینجا تشکیل گروه حدید توپخانه اسلام را اعلام میکنم