پدرموشکی ایران (۷۲)
بسم الله الرحمن الرحیم
نماد اقتدار ایران شهید تهرانی مقدم
ایشان سرلشکر، دانشمند، موسس توپخانه و موشکی، دارای مدال فخر و مهندسی از همان سال های ابتدای جنگ، چیزی که در وجودش خیلی بارز بود ،کارها را برای خدا انجام می داد. هر عملی که انجام می داد و دیگران را نیز به آن توصیه می کرد. وقتی به چهره ایشان نگاه می کردی، نگاه به یک انسان نورانی می کردیم. مطمئن بودیم که ایشان از خواص بندگان خداوند است. به ما توصیه میکرد که هر کاری که می کنید به خاطر خدا باشد و خودشان هم به این حرف عمل می کردند. ایشان انسانی چند بعدی بودند. ما آدم های خوب بسیار داریم، اما نکته مهمی که ما باید توجه کنیم در رفتار وخصوصیات فردی این برادران عزیز فرمانده، که بعضی ها زنده اند و بعضی ها شهید شده اند بحث جایگاه ها بود که چه کسی فرمانده و چه کسی جانشین شود.در حاج حسن این بحث ها مطرح نبود در آن زمان شهید شفیع زاده مسئول ادوات در آبادان بود و حاج حسن جوانی بود که آمده بود جزو نیروهای تحت امر ایشان بود، بعد از مقطعی ایشان ارتقاء پیدا می کردند و شفیع زاده مجروح می شود، حاج حسن می شود فرمانده، و بعد که شفیع زاده برمی گردد، می شود جانشین. این جریان در طول جنگ و بعد از آن بین مسئولین اتفاق می افتاد. این نمونه را در شفیع زاده و مقدم دیدم که برایشان ذره ای تفاوت نمی کرد،که چه کسی مسئول باشد. ما باید از این صحنه ها درس بگیریم...
اکثراً تک بعدی هستند. انسان چند بعدی مثل ایشان که در همه بخش ها متمایز تر از دیگران باشند، کمتر دیده می شود. حسن مقدم، توکل عجیبی به خدا داشت و هر جا گیر می کرد توسل به خدا می کرد و راه را باز می کرد هیچ وقت ندیدیم جایی متوقف شود.حسن مقدم در اوج ورزش وقتی به وقت نماز برخورد می کرد ورزش را تعطیل و نماز اول وقت را می خواند. حتی در بالای ارتفاعات البرز در نقاطی که 1 متر برف بود در سرما و یخبندان روی برف می ایستاد و نمازش را می خواند. شهید مقدم در رعایت اخلاق سرآمد بود.حسن یک جاذبه خاصی در ارتباط با نیروهایش داشت به جرأت می توانم بگویم یکی از کسانی که هرگز ادعا نداشت، وکبر و غرور بر او فائق نشد، همیشه اهداف نظامی و اهداف کاری را در نظر می گرفت. کسی که واقعاً در خودسازی خیلی موفق بود... حاج حسن فردی بود که بسیار آرامش داشت، وقتی صحبت می کرد اصلاً این جوری نبود که با کسی که صحبت می کند تندی کند، خیلی آرام بود. ایشان به مسائل بیت المال خیلی اهمیت می دادند...
🌹روی تمام موشکها آیه شریفه و مارمیت اذ رمیت ولکن الله رمی.را مینوشت و به این موضوع #اعتقاد قلبی داشت.همه #موشکها را با وضو وتوسل شلیک میکرد.البته تخصص هم داشتند اما در نهایت میگفتند: خدایا ما به عنوان وسیله عمل میکنیم و تو هستی که ما را به هدف میرسانی. در توپخانه دیده بان میگفت مثلا فلان جا را بزن، میگفتند بغلش مدرسه است ممکن است آنجا بخورد...اما حسن میگفت: ما رمیت, رو مگه بلد نیستی؟... بخوان و بزن. و موشکها درست به هدف میخورد این تو نبودی انداختی بلکه خدا انداخت... میگفت زمین محل جمع کردن ثواب است... خیلی سخت است که انسان بخواهد در مورد کسی اینطور با قطعیت صحبت کند مگر اینکه مدت زیادی را با او زندگی کرده باشد. بنده حدود سی سال با حسن بودم و حتی یکبار ندیدم او برای نمازش وضو بگیرد چون دائم الوضو بود و می گفت نباید بدون وضو بر روی زمین خدا راه رفت. می گفت زمین جای جمع کرده ثواب است... حاجحسن، بسیار اهل روضه و نماز جماعت و نماز جمعه بود. اعتقاد داشت که ما باید کارهایی را که کسی نتوانسته انجام دهد را به نتیجه برسانیم. همیشه به جوانان میگفت که ما با بقیه هیچ فرقی نداریم آمریکا، اروپا و کشورهای دیگری که فعالیت علمی دارند هیچ فرقی با ما ندارند. حتی ما یک ویژگی و امتیاز داریم که آنها ندارند. ما توسل به اهل بیت(ع) را داریم و آنها ندارند. آنها اگر با هزار بار آزمایش و کار بتواننند به نتیجه برسند ما با توسل میانبر زده و زودتر به مقصد میرسیم. وقتی آنها توانستند ما هم میتوانیم. اگر آنها نتوانستند یعنی راهی داریم برای آنکه ثابت کنیم ما میتوانیم از این مسیر کار را انجام دهیم...
🌹هر کس با او آشنا می شد فکر می کرد صمیمی ترین دوستش است، از مسئولین بلند پایه تا مسئولین پایین و از سردار تا سرباز همه به او می گفتند حسن آقا، و این اوج صمیمیت افرادی بود که او را می شناختند. ایشان در رعایت اخلاق سرآمد بود. هر کس که با ایشان آشنا می شد فکر می کرد ایشان بهترین و صمیمی ترین دوست اوست. ایشان در سطح فرماندهان تراز اول جنگ بود. حاج حسن شهیدی بزرگوار بودند که تمایل داشت گمنام باشد و گمنام از بین ما برود. ایشان از همان ابتدا تمایل به گمنام بودن داشتند و به جز گروهی از خواص سپاه کسی ایشان را نمی شناختند... سردار امیرحاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه
#کتاب_ذوالفقارولایت #ناصرکاوه