پروازبغدادبهشت فصل سوم حاج قاسم به روایت فرماندهان همرزمانش (۹)
پرواز بغداد بهشت فصل سوم حاج قاسم به روایت فرماندهان و همرزمان(۹)
عاشق شهادت حاج قاسم بارها به ما میگفت دیگر جان من به لب رسیده و نمی دانم چرا شهید نمی شوم و هر خانواده شهیدی را که میدید میگفت دعا کنید من شهید شوم ایشان شبانهروز به اطرافیان خود توصیه میکرد برای شهادتش کار کنند و به جز شهادت به چیز دیگری فکر نمیکرد یک نامه برای شهید حسین بادپا نوشته بود که اگر شهید شدی یونس زنگی آبادی حسین یوسفاللهی و سید قاسم میرحسینی و ....سلام من را برسان و بگو معرفت هم حدی داره چرا در فکر من نیستید؟ لذا ایشان شب و روز دنبال شهادت می دوید. سردار سلیمانی در کتاب ریشه در آسمان زندگینامه شهید احمد سلیمانی میگوید من و احمد ۱۳ سال داشتیم و پدرم ۹۰۰تومن و پدر احمد سلیمانی ۵۰۰ تومان وام داشت ما برای پرداخت وام پدران مان نگران بودیم دو نفری هم قسم شدیم از روستابرای کسب و کار و ذخیره پول به کرمان بیائیم تا به پدرانمان کمک کنیم تا وام خود را بپردازند به خیابان ناصریه کرمان رفتیم و در منزل یک پیرزن به نام آسیه اتاقی اجاره کردیم و دو تایی برای کارگری رفتیم از بس جثه من و احمد کوچک بود کسی ما را کارگری نمیبرد و نهایتاً با ۱۳ سال سن در انتهای خیابان خواجو در ساخت یک مدرسه به مدت ۸ ماه در کرمان کارگری کردیم و مزد روزانه هر کداممان ۲ تومان بودو من ۳۰۰ تومان آماده کردم و احمد یک مقدار بیشتر آماده کرد بعد از هشت ماه رفتیم پول ذخیره شده را برداریم برای پدرانمان تا وام کشاورزی خود را بپردازند هر وقت برای کار میرفتیم از در شرقی مسجد جامع کرمان وارد می شدیم دستگیره و درب کوب در را میبوسیدیم و از در خروجی خارج می شدیم حاج قاسم در لحظه شهادت بر بالین برادرش حاضر شد و بعدها در این باره گفت دست تقدیر این بود من که از دوران کودکی با احمد بودم در زمان شهادتش هم بالای سرش حاظر شوم و اگر بخواهم کلمه ای را اختصاصاً و حقیقتاً به عنوان مشخصه این شهید ذکر کنم باید بگویم انسان پاک لایق این شهید بزرگوار است در واقع کسانی میتوانند این مفهوم را داشته باشند که بعد از معصوم به درجه ای از سالم بودن برسند احمد علاقه ویژهای به جلسات مرحوم آیت الله حقیقی داشت و در همان جلساتی که در مسجد کرمان برگزار می شد به انقلاب اتصال پیدا کرد حقیقتاً از همان دوران روح حاکم بر احمد روح شهادت بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این حس شدیدترشد و او را یک انقلابی درجه یک کرد. شهید سلیمانی از موثرترین فرماندهان لشکر ثارالله و در عملیات طریق القدس در کانال که در محور ماه بود. شهید سلیمانی هم حضور داشت وقتی من در نیمه شب به کانال رفتم او را دیدم و وقتی او مرا دید بلافاصله پشت بوته ها پنهان شد و بعدا که من متوجه شدم که او به خاطر این که مبادا من او را آنجا برگردانم پشت بوته رفته بود در طول جانشینی فرماندهی لشکر ثارالله هیچ وقت خود را در جایگاه فرمانده نشان نداد هیچ کس احساس نکرد که او مسئولیتی در جبهه دارد باهمه فرمانده ها ارتباط داشت و حتی برای اینکه بتواند در عملیاتها به جبهه و صحنه جنگ نزدیک باشد یک موتورسیکلت داشت که پیوسته خود را به آتش ها می رساند وقتی که در شب شهادتش مشغول خواندن دعای کمیل بود حال عجیبی داشت از اول تا آخر دعا سر به سجده بود و انگار الهام شده بود که قرار است فردا ۱۰ صبح به شهادت برسد چهره او را که پس از شهادت دیدم نصف صورتش را خون پوشانده بود و نصف صورتش مثل مهتاب می درخشید و حقیقتا آرامش خاصی در چهره او پیدا بود که باعث شد دیدن این صحنه جزو دیدنی ترین صحنه عمرم در دوران دفاع مقدس باشد سردار سلیمانی گفت پدرم یک دانه گندم حرام به خانه ما نیاورد ایشان چنین پدر و مادر مقید داشته و درچنین خانوادهای پرورش یافته که امروز افتخار ایران و اسلام شده است سردار سلیمانی در طول ۴۰ سال خدمت خود یک ریال حق ماموریت نگرفت و به قولی پوتین از پا در نیاورد و یک روز مرخصی و استراحت نرفت و به عبارتی خستگی در برابر او زانو میزدسرد ار سلیمانی عید امسال ۱۳۹۸ برای ادای احترام به گلزار شهدای شهر کرمان امده بود او بر سر مزار مادر همسرش رفت و فاتحه خواند محافظان و مسئولان همراه ایشان یک گوشهای ایستاده بودند و سردار و سطح گلزار شهدا تنها ایستاده بود و داشت گریه میکرد جلو رفتم و با هم صحبت کردیم گفتم این گلزارده هزارویازده شهید دارد گفت انشالله هزار و دوازدهمین شهیدش من باشم گفتم انشالله شما ۱۲۰ سال خدمت کنید حاجقاسم یک تفکر جریان و مکتب بود که خودش صاحب سبک بود قاطعیت شجاعت جسارت و رافتو ادب اخلاق و مهربانی و دلسوزی را همه با هم داشت و در یک کلام جامع الاضداد بود سردار سلیمانی عزیز کسی بود که از مال دنیا فقط یک خانه داشت که آن هم وقف روضه حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام حسین علیه السلام کرد او به امام حسین علیه السلام ارادت خاصی داشت و اگر ۱۰ هزار نفر در یک مجلس بودند و روضه امام حسین علیه السلام خوانده می شد ایشان از همه ده هزار نفر سوزناک تر وخالصانه تر گریه میکرد سردار سلیمانی کارت حق پرستاری برای جانبازان که قانوناً و شرعاً به او تعلق میگرفت را تحویل دفتر بنیاد شهید داد و گفت یک ریال حق من نیست و این را به کسی که کرایه راه ندارد در دارو و درمان مشکل دارد بدهید که هنوز کارت حق پرستاری او در اداره کل بنیاد شهید است حاج قاسم کسی بود که نصرالله جهانشاهی راننده ایشان چند سال قبل تعریف کرد به خدا قسم ۵۰۰۰تومان امروز از یکی از دوستان قرض گرفت سردار سلیمانی به علیرضا رزمحسینی گفته بود خداوند مهر و محبت دنیا را از من گرفته است و من هیچ علاقهای به این دنیا و ظواهر آن ندارم ایشان کسی بود که از ابتدای دوران کودکی و نوجوانی اهل مسجد نماز و نماز جماعت و نماز جماعت آیت الله حقیقی را شرکت می کرد و پای صحبت های محمودی در مسجد جامع شرکت میکرد وی بسیار متعبد از لحاظ دینی و اعتقادی مقید بود و در سخت ترین لحظات درگیری ها مقید به مسائل شرعی و اخلاقی حاج قاسم فوق العاده مهربان و به خانواده شهدا فوق العاده احترام میگذاشت و بعضاً از بغداد بیروت لبنان و سوریه زنگ میزد و احوال مادران شهدا را میپرسید میگفت من مادر دو شهید هندوزاده را که میبینم تمام خستگی هایم رفع می شود چندی قبل مادر شهیدان محمددآبادی به من گفت من روز عاشورا زمین خوردم اگر حاج قاسم میدانست احوالی از من میپرسید من بلافاصله تلفن شهید پورجعفری که امین ورازدارحاج قاسم بود را گرفتم و گفتم مادر این شهید میخواهد احوالی از حاج قاسم بپرسد به حاجی بگو این مادر زمین خورده و احوالی از ایشان بپرس» شهید پورجعفری گفت ۱۰ دقیقه دیگر چون در جلسه است وقتی مجدداً ارتباط برقرار شد و مادر این شهید گوشی را گرفت گوشی را می بوسید و می گفت مادر دورت بگردم مادر فدایت شوم کجایی . سردار پشت خط به من گفت چادراین مادر را نیابتا ببوس .» اوبرخورد مهربانانه با همگان داشت این مرد بزرگ اینقدر به دیگران احترام میگذاشت که دختر شهید بافنده با ۵ سال سن در حسینیه بیت الزهرا سلام الله وقتی آمد و خود را به آغوش ایشان انداخت و زار زار گریه می کرد سردار اشکهای او را پاک کرد و برای او آب آورد و بغلش گرفت و آرامش کرد وقتی دختر بچه رفت سردار سلیمانی بسیار گریه کرد ایشان بسیار رقیق القلب و رئوف و مهربان و با ادب در عین ذکاوت و شجاعت و زیرکی بسیار مهربان بود حاج قاسم به پدر و مادرشان احترام میگذاشتندپدرشان را به حمام می بردند و به او لباس می پوشاندند احترام خاصی برای آنها قائل بود و دست و پای پدر و مادرش را میبوسید دوستان میگفتند :خداهرچه به ایشان داده فقط به خاطر احترامی است که به پدر و مادرش می گذارد حاجی برای مهمانانش احترام ویژهای قائل بود و گاهی حتی با پای برهنه تا دم در مهمانانش را بدرقه می کرد به یاد دارم پنج دقیقه بعد از اذان مغرب و عشا مانده بود به ایشان گفتم منزل فرزند شهید شجاعی و خانمش فرزند شهید حاج مجید زینعلی در همین نزدیکی است برویم احوال شان را بپرسیم حاجقاسم نگاهی به کفش ها انداخت و چون کفش هایش را ندید پای برهنه در کوچه راه افتاد و گفت سریع برویم احوالی بپرسیم و برگردیم برای نماز توی کوچه با پای برهنه می رفت کفشهایم را درآوردم گفتم کفش هایم را بپوش گفت نه یک هیئت بلندپایه از کشورهای خارجی آمده بودند و گفته بودند ما می خواهیم ژنرال سلیمانی را ببینیم و هماهنگ کرده بودند سردار سلیمانی گفته بود تشریف بیاورند وقتی مهمانان داخل آمده بودند او از اتاق پایین آمده و در را باز کرده بود و دستش را روی سینه گذاشته بود و به مهمانها خوش آمد می گفت وقتی مهمانان داخل آمدند و به دفتر ایشان رفتند و گفتند که ژنرال سلیمانی کی می آید؟به آنها گفته بودند همان آقایی که دم در بود و شما را بدر به و و احترام می کرد ژنرال سلیمانی بود راز محبوبیت سردار سلیمانی در بین همه اقشار جامعه این است که ایشان مصداق آیه شریفه قران « ان الذین آمنووعملواالصالحات سیجعل آهن الرحمن ودا»و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادندخداوند مودت و دوستی را در دل مردم جای میدهد« بودند ایشان اخلاص و زهد داشتند از دنیا فاصله گرفته بود ومردمی بود و مردم را دوست داشت به همین دلیل خداوند محبت ایشان را در دل همه نهادینه کرده بود شاید سلیمانی بعضی اوقات برای حل مشکل یک نفر ساعت ها وقت می گذاشت و با ارسال نامه کارهارا پیگیری می کرد تا مشکل تنها یک نفر را حل کند و این رفتار باعث میشد که محبوب دلها شود مقام معظم رهبری مدظله العالی آن قدر ایشان را دوست داشت که دکتر رفیعی میگوید وقتی وارد جلسه شد ایشان را بوسید و به آغوش کشید و کنار خود نشاند و وقتی جلسه تمام شد و داشت می رفت رهبری اورا صدا کردند و به او گفتند که شما یک بار دیگر بیا تا من شما را ببوسم حداقل برکات خون حاج قاسم وحدت و همدلی و به پا خواستن جوانان منطقه وتقویت جبهه مقاومت وتنفرازدشمن واستکبارجهانی ونفرت ازترامپ است وحدت و همدلی وتقویت جبهه مقاومت ازبرکات خون حاج قاسم است نوید شاهد کرمان پانزدهم دی ماه ۱۳۹۸ سردار محمدرضا حسن سعدی مدیرکل سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان