(حاج قاسم سلیمانی )پرواز بغداد بهشت فصل اول (۱)شفاعت
پرواز بغداد حاج قاسم به روایت امام خامنه ای مدظله العالی قسمت اول قبول شفاعت
دیدار مقام معظم رهبری مدظله العالی با خانواده شهید محمدرضا عظیم پور داماد بزرگ خانواده جوادروح اللهی که میان دار این ضیافت باشکوه شده ازطرف خانواده شهید از رهبر انقلاب درخواستی می کند» حاج آقا یک خواسته هم ازشما داریم » میخواستیم یک قولی از شمابگیریم که انشاالله فردای قیامت همه ما که اینجا هستیم شفاعت کنید »امام خامنه ای مدظله میگویند ما چه کاره ایم که شما را شفاعت کنیم و بعد با اشاره به پدر و مادر شهید این خانم باید من و شما را شفاعت کنند این آقا و خانم داماد خانواده می پرد وسط حرف رهبر انقلاب و می گوید نه حاج آقا قول بدهید امشب باید به ما قول بدهیم!؟ قول چه !؟آدم قول چیزی را که ندارد نمی دهد که داماد پافشاری می کند آقا ما قول میخواهیم!رهبر انقلاب با جدیت و قدری تحکم میگویند این را شما گوش کن! اولین کسانی که در این مجموعه ما به حسب قاعده حق شفاعت دارند شهید ها هستند و امثال این شهید ها دوم پدر و مادر شهدا هستند این آقا و خانم و شماها هستید اگر نوبت شفاعت به آدمها برسد که در ردیف شما نیستند و آن وقت به کسان زیادی که است برسد که ممکن است ما جزو آن ها باشیم ممکن است نباشیم ما سعادتمان به این است و آرزوی ما این است که مشمول شفاعت خوبانی ازقبیل این شهدا و امثال این ها باشیم بعدرهبر انقلاب خم میشوند و با نگاهی به حاج قاسم سلیمانی می گوید این آقای حاج قاسم هم از آنهایی ست که شفاعت می کند انشاالله حاج قاسم سرپائین می اندازد و با دست صورتش را میپوشاند معلوم است اصلا انتظار چنین تعریفی را ازطرف رهبر انقلاب نداشته داماد خانواده خمیر را سریع می چسباند پس ما حتماً از حاج قاسم اول شفاعت می گیریم ! بله!ازایشان قول بگیرد به شرطی که زیر قولشان نزنند! همه میخندد همه به جز سردار سلیمانی که خجالت زده سر به زیر انداخته بود چون امکانات ایشان قول دادن وشفاعت کردنشان الان خیلی خوب است اگر بتواند نگه بدارند مثل همین چهل پنجاه سالی که نگه داشته اند خیلی خوب است! داماد خانواده از سردارمحبوب القلوب شهرشان می گوید ما سرباز کوچک سردار بوده و هستیم همیشه هم افتخارمان این بوده که در خدمتشان بوده ایم» رهبر انقلاب از هنر حاج قاسم در حفظ تقوا و روحیه مجاهدت می گویند « این هم یک هنری است که ایشان دارند بعضی ها اشتباه میکنند خیال می کنند وقتی که اوضاع از حالت جنگ و بحرانی خارج شد و وقت سازندگی شد نمی دانم پیشرفت و توسعه شد آن وقت دیگر آدم باید خودش را رها کند در حالی که نه تقوا را گفتهاند که از اول تا آخر نگهدارید زاد تقوا برای آخرت است باید نگهش دارید تا آخر بماند. بعضی ها خیال می کنند که در دوره پیشرفت و سازندگی و توسعه و نمیدانم فلان و فلان دیگر باید آن قید و بندهایی که اول کار داشت را رها کنند نفهمیدنده که هر آنی عوض می شود. تکلیف ها عوض می شود نوع مجاهدت عوض می شود اما روحیه مجاهدتی که آن روزبوده آن نباید عوض شودروحیه مجاهدت اگرعوض شود آدم می شود مثل آدم هایی که وقتی جنگ بود در خانه هایشان پای تلویزیون نشسته بود در خانه هایشان پای تلویزیون نشسته بودند وفیلم خارجی تماشا می کردند لحظاتی سکوت می شود و جمعیت حاضر به فکر میروند روند محدثه روح اللهی که اشک چشمانش تمامی ندارد از سکوت بهره می گیرد و می گوید آقا ببخشید می شود چفیه تان را به من بدهید رهبر معظم انقلاب مدظلله العالی میفرمایند« بله» خواهر شهید عظیم پور می گوید حاج آقا یک دعایی هم برای دختر هایمان بکنید با این دعا لبخند به لب همه مینشیند صحبت مان که بدیدار می کشد هرکس خاطرهای تعریف میکند جواد روح اللهی داماد خانواده میگوید بعد از آن دیدار حاج قاسم سلیمانی را ندیدم تا چند ماه بعدش که ماه رمضان شد حاج قاسم هر سال ماه رمضان یک روز به بچه های جبهه و جنگ افطاری می دهد آن سال وقتی برای افطاری رفتم خانشان همان جلوی در از حاجی قول شفاعت خواستم حاجی کتمان کرد و میخواست دست به سرم کند که گفتم حاجی اگر قول ندهید داد میزنم و به همه مهمان ها می گویم آقا درباره تو چه گفتند؟ حاج قاسم که دید اگر قول ندهد اوضاع ناجورمیشود گفت باشد قول میدهم فقط صدایش را در نیاور!)