پرواز بغداد بهشت فصل دوم زندگی نامه وکارنامه عملیاتی قسمت اول (۱)
پرواز بغداد بهشت فصل دوم قسمت اول زندگی نامه و کارنامه عملیاتی شهیدحاج قاسم سلیمانی مامور اداره کل آمار و ثبت احوال روی شناسنامه نوشت ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ در حالی که ۲ سال از این تاریخ می گذشت چیزی به نوروز ۱۳۳۸ نمانده بود قاسم فرزند حسن در دامن فاطمه گریه میکرد اما بقیه خوشحال بودند هیچکس باور نمیکرد ۶۱ سال بعد قاسم در حین شهادت بخندد و میلیونها آدم در سراسر جهان گریه کنند قاسم حسن اهل رابرکرمان بود جایی بین کرمان و بندرعباس او در قلب نقشه ایران و در روستایی در دامنه تپه ها به دنیا آمد اما در سال ۱۳۴۹ در حالی که درس های دبستانش تمام شده بود مجبور شد برای گذران زندگی به عنوان کارگر ساختمانی به کرمان برود چند سال بعد که دیپلمش را گرفت به استخدام اداره آب کرمان در آمد سال ۱۳۵۵ بود و هنوز شعله های انقلاب اسلامی برای روشن فراگیر نشده بود دو سال بعد که انقلاب پیروز شد حال و هوای قاسم هم تغییر کرد دیگر نمی توانست صبح زود به اداره آب برود وعصرهابی خیال درباره اتفاقاتی که در تهران و شهرهای دیگر میگذشت به خانه اش برگردد شاید بشود بیست و چهارم آذرماه ۱۳۵۷ را که در مسجد امام (ملک سابق )کرمان با حضور حجت الاسلام حجتی کرمانی اجتماع عظیمی بر پا وپس از آن راهپیمایی مردم با مخالفت و خشونت مامورین ستمشاهی روبهرو شد عامل مهمی در شعله ور شدن آتش انقلابیگری قاسم دانست در این درگیری فرامرز دادبین غلامحسین مهدوی و سیدحسین حسینی به شهادت رسیدند و شماری هم زخمی شدند و دی وبهمن ماه رسید و روز به روز قاسم خودش را بیش از پیش پیدا و نسبتش را با انقلاب اسلامی شفافتر میکرد روزهای گرم سال ۱۳۵۹ رسیده بود که تصمیم گرفت کار و بارش در اداره آب را برای دیگران بگذارد و برود سراغ سپاه پاسداران که به دستور امام خمینی (ره) همچون دیگر استان ها و شهرستان ها در کرمان شکل گرفته بودتابستان سال ۱۳۵۹ عضو سپاه کرمان شد و به دلیل آمادگی جسمانی که بر اثر ورزش پرورش اندام به دست آورده بود عضو واحد آموزش و مربی پادگان آموزشی قدس کرمان گشت و در پادگان مشغول به کار شد همان سال به همراه گروهی از پاسداران کرمانی مدتی در پادگان امام علی (ع) تهران دوره آموزشی دید و در اینجا شاگرد تکاور نامداری چون شهید_(محمد ناظری)بود قاسم هر آنچه از اصول نظامی گری را در چنته داشت مدیون استاد خود میدانست بعد از شهادت استادش در منزلشان حضور یافت و گفت بزرگترین ویژگی شهید ناظری این بود که در این سالها از ابتدای انقلاب تاکنون از سال ۱۳۵۹ که بنده نیروی آموزشی ایشان بودم هیچ تغییری یا خستگی در ایشان به وجود نیامد همیشه پرکار و در صحنه در هر جایی انقلاب که نیاز بود مسئولیت سخت ترین کارها را به عهده می گرفت ما جهاد مهمی را به یاد نداریم که شهید ناظری در آن شریک نبوده باشند حاج قاسم که لباس سبز پاسداری از انقلاب و اسلام را به تن کرده بود که شبانه روزی وقت خود را صرف آموزش نیروها کرده بود در حین آموزش برای اولین بار بر اثر تیراندازی سهوی یکی از نیروهای آموزشی مجروح شد و سپس در عملیات کرخه کور از ناحیه دست راست جراحت دید در عملیات طریق القدس فرمانده دو گردان از رزمندگان کرمانی بود که شب اول عملیات بر اثر شلیک خمپاره دشمن به شدت صدمه دید ابتدا به بیمارستان نادری اهواز و پس از آن به بیمارستان قائم مشهد منتقل شد هنوز کاملاً بهبود نیافته بود که به جبهه و نزد حسن باقری که در عملیات طریق القدس با او آشنا شده بود برگشت باقری او را به جبهه شوش فرستاد مدتی معاون مسئول خط در جبهه شوش بود همزمان با تشکیل تیپ های جدید سپاه باقری وی را به مقر گلف پایگاه منتظران شهادت فراخواند خطی در ارتفاعات چاه نفت تحویل سلیمانی شد تا به اتفاق دیگر رزمندگان کرمانی عملیات فتح المبین را در جبهه دشت عباس انجام دهد وی نخست دو گردان از نیروهای کرمانی و دو گردان دیگر را به دو کوه آورد و تیپ ثارالله را تشکیل داد تیپ ثارالله در عملیاتهای فتح المبین بیت المقدس رمضان حضور موفقی داشت بعد از عملیات رمضان تیپ ثارالله به نفت شهررفت و در آنجا عملیاتی انجام نشد مهرماه سال ۶۱ در گیلانغرب به نابه تدبیر اداره کنندگان جنگ تیپ ثارالله به لشکر تبدیل شد قاسم سلیمانی تا پایان جنگ فرمانده لشکر بود و توانست عملیات های موفق و بزرگی همچون والفجر ۸ و کربلای ۵ را به سرانجام برساند بعد از جنگ سلیمانی فرمانده سپاه هفتم صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سپس مجدداً فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله شد ادامه دارد