جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

چشمانمان رازیبا کنیم بادیدن زیبایی ها(۲۰)

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۲۷ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید چمران

1-یک استاد داشتیم، مهندس گوهریان، که به کراوات خیلی حساس بودوقت امتحان شفاهی می‌گفتباید حتماً همه کراوات بزنید بیاید درس جواب بدهیدمصطفی نمی‌زدنه آن جا نه هیچ جای دیگرحتی آمریکا هم ندیدم کراوات بزنداستادمون بهش برخوردگفتچرا کراوات نزدی؟ همه مطمئن بودیم که مصطفی از این درس هم نمره 20 می‌گیرداما گفتبه هم داده 18!

منبع:بازچمران

2-نشسته بود زار زار گریه می کرد. همه جمع شده بودند دورمان. چه می دانستم این جوری می کند؟ می گویم "مصطفی طوریش نیس. من ریاضی رد شدم. برای من ناراحته." کی باور می کند؟

3-یکی از مشکلات دانش اموزان حتی دانشجویان درس ریاضی است مصطفی در رابطه با درس ریاضی نه تنها برترین بود بلکه توان تدریس هم داشت

ریاضیش خیلی خوب بود. شب ها بچه ها را جمع می کرد کنار میدان سرپولک ؛پشت مسجد به شان ریاضی درس می داد. زیر تیر چراغ برق و این تا مدیریتش در جبل عامل ادامه داشت .

برای هر کاری وارد میشد برترین میشد

4-مدیر دبستان با خودش فکر کرد و به این نتیجه رسید که حیف است مصطفی در آن جا بماند. خواستش و بهش گفت برود البرز و با دکتر مجتهدی نامی که مدیر آن جاست صحبت کند.

 البرز دبیرستان خوبی بود،ولی شهریه می گرفت.دکترمجتهدی چند سؤال ازش پرسید. بعد یک ورقه داد که مسئله حل کند. هنوز مصطفی جواب ها را کامل ننوشته بود که دکتر گفت "پسر جان تو قبولی. شهریه هم لازم نیست بدهی."

مدیون نمیماند

5-برای کارشناسی ارشد بورس گرفت. رفت آمریکا. بعد از مدت کمی شروع کرد کارهای سیاسی مذهبی را ادامه داد. خبر کارهایش به ایران رسید. ساواک پدر را خواست و بهش گفتند "ما ترمی چهارصد دلار به پسرت پول نمی دهیم که برود علیه ما مبارزه کند." پدر گفت "مصطفی عاقل و رشیده. من نمی توانم در زندگیش دخالت کنم" بورسیه اش را قطع کردند. فکر می کردند دیگر نمی تواند درس بخواند، برمی گردد مصطفی درس خواند وکار کرد و با بالاترین نمره ارشد خود را گرفت .

موسس انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا

6-ما عضو انجمن اسلامی دانشگاه بودیم. با خبر شدیم در لبنان سمیناری درباره شیعیان برگزار کرده اند. موضوع را پیگیری کردیم  تا فهمیدیم آدمی به اسم چمران این کار را کرده است. یک چمران هم می شناختیم که می گفتمد انجمن اسلامی ما را راه انداخته. فهمیدیم این دو نفر یکی اند. آمریکا را ول کردیم و رفتیم لبنان.

زندگی چمران در لبنان

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۸/۱۹
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی