چشمانمان رازیبا کنیم بادیدن زیبایی ها(۲۵) با الگو گرفتن ازشهیدچمران
بسم الله الرحمن الرحیم
1-همراه بچه ها و شهید چمران در محدوده دب حردان برای شکار تانک رفته بودیم چمران دستور داد همانجا منتظرش باشیم ده متری از ما جدا شد رفت به سمت یک موتور اب دستش را برد داخل پروانه موتور پرنده کوچکی را که انجا محبوس شده بود را بیرون اورد بعد از نوازش و بوسیدن رهایش کرد تا پرواز کند برود
من هنوز متحیر هستم چمران چگونه از اسارت ان پرنده اطلاع پیدا کرد ولی میدونم روزی هر کسی بر مبنای ان گونه که هست میدهند
2-روز قبل از شکست حصر سوسنگرد مقام معظم رهبری امام حاضرمان وشهید چمران تلاش فراوانی کردن تا تیپ دو دزفول برای کمک وارد کار شود بنی صدر وعده دروغ میداد ولی مانع حرکت تیپ میشد تا نهایت امام خامنه ای ان نامه سرنوشت ساز را نوشتند خود و شهید چمران ان را امضا کردند و تیپ در عملیات شکست حصر سوسنگرد وارد عمل شد و عملیات با پیروزی و سرافرازی تمام شد فردای ان روز بنی صدر با فخر فروشی در مقابل دوربین منم منم کرد یکی از رزمنده های بسیجی رفته بود دیدن شهید چمران وبه حالت شکایت گفت دکتر جان میبینی این نامرد تا توانست کار شکنی کرد اما حالا که پیروز شدیم جلوی دوربین منم منم میکند شهید بزرگوار ان مرد جهاد و شهادت در پاسخ ان رزمنده گفت اگر کار را برای خدا کردی از خدا توقع داشته باش که خدا عالم بر همه امورات است
امام خامنه ای
3-میرفتیم برای شناسایی؛ در منطقهای که معروف به «دبّ حردان» است؛ دب حردان در غرب اهواز واقع است. ما این دفعه از طرف شمال میخواستیم برویم، از جادهای که میرود طرف سوسنگرد، از وسط جاده یک راهی بود آمدیم آنجا و بچهها در آنجا، مواضع خمپاره مستقر کرده بودند و ما هم داشتیم میآمدیم برویم طرف دب حردان، شناسایی کنیم ببینیم دشمن کجاهاست، چه جوری است. چون مهم بود، خود دکتر چمران متقبل شده بود که این شناسایی را انجام بدهد، من هم بودم، یک عده هم از بچهها بودند.
امام خامنه ای
4-تربیت و آموزشهای جنگ را مرحوم چمران درست کرد. جاهایی را معیّن کرد برای تمرین. خود ایشان، انصافاً به کارهای چریکی وارد بود. در قضایای قبل از انقلاب، در فلسطین و مصر تمرین دیده بود. بهخلاف ما که هیچ سابقه نداشتیم، ایشان سابقهی نظامىِ حسابی داشت و از لحاظ جسمانی هم، از من قویتر و کار کشتهتر و زبدهتر بود. لذا، وقتی صحبت شد که «کی فرماندهی این عملیات باشد؟» بیتردید، همه نظر دادیم که مرحوم چمران، فرماندهی این تشکیلات شود
5-هر کجا مظلومی بود چمران انجا بود
وقتی جنگ شروع شد به فکر افتاد برود جبهه.
نه توی مجلس بند می شد نه توی وزارت خانه.
رفت پیش امام. گفت "باید نامنظم با دشمن بجنگیم تا هم نیروها خودشان را آماده کنند، هم دشمن نتواند پیش بیاید.
" برگشت و همه را جمع کرد. گفت "آماده شوید همین روزها راه می افتیم". پرسیدیم "امام؟" گفت"دعامان کردند