چشمانمان رازیبا کنیم بادیدن زیبایی ها(۳۲)والگوگرفتن ازشهیدچمران
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا شهید چمران پیشنهاد «ناسا» را نپذیرفت؟
شهید چمران در پایان تحصیلات دانشگاهی در آمریکا مدتی هم سرگرم تدریس شدند. ایشان آمریکا را بستر فعالیتهای صهیونیستی می دانست و علاقه نداشت در آن کشور بماند و زندگی کند. در یادداشتهای ایشان ذکر شده و یا یکی از دوستانشان نقل کرده اند، دقیقا یادم نیست. به هر حال نقل شده که برخی دوستان نزدیک شهید چمران از ایشان پرسیدند که چرا پیشنهاد همکاری با سازمان فضانوردی آمریکا (ناسا) را رد کردید و چرا برای تدریس در آمریکا نماندید؟ ایشان در پاسخ گفتند که نمی خواهند نتیجه و ثمره کارشان به نفع صهیونیستها و کسانی تمام شود که بر ضد اسلام و انسانیت برنامه ریزی می کنند.
ایشان تأکید کردند که میل ندارند علمی را که آموخته اند در خدمت دشمنان اسلام قرار دهند. شاید بر اساس این دیدگاه بوده که به مصر و الجزایر و سپس لبنان عزیمت کرد و با امام موسی صدر آشنا شد. به هر حال آشنایی با امام موسی صدر نقطه عطفی بود برای تحقق اهداف و دیدگاه های اعتقادی مرحوم شهید چمران./ راوی: نصرالله چمران، برادر شهید
تهمت های ناروا به شهید چمران
تهمت های زیادی به شهید چمران زده می شد. یک سری از لبنانی ها و وابستگان آنها، می گفتند کمونیست است. برخی در داخل می گفتند جزو نهضت آزادی است، ملیگرا است. بعضی می گفتندجاسوس ناسا است، بعضی می گفتند جاسوس کا.گ.ب است. ولی یک بار نشد درصدد دفاع از شخص خودش باشد. در دست نوشته هایش که با خدا درد دل کرده و برای آیندگان نوشته مطالب جالبی آورده. هر کس بیوگرافی او را مطالعه کند می فهمد که فقط حزب اللهی بوده است. از زمانی که در آمریکا استاد دانشگاه بود، تا زمانی که در لبنان بود.
در آن روزهایی که سفارت آمریکا تسخیر شده بود، چمران به من دستور داد همراه با پنج، شش نفر مسلح به سفارت آمریکا بروم. گفته بودند، آمریکایی ها از لانه جاسوسی تیراندازی می کنند، بچه ها در خطرند. در صورتی که شما در هیچ جایی نخوانده اید که چمران نیروی مسلح به سفارت فرستاده است.
اهل عمل بود. انقلاب اسلامی شکوفه ای بود که چمران سالها در مصر و آمریکا و لبنان منتظر شکفتنش بود. آن زمان بهترین و مؤمن ترین حزب در آمریکا نهضت آزادی بود. در نهضت آزادی هم شاگردان طالقانی بودند و هم نفوذی ها مثل امیر انتظام و در مقابل دکتر سحابی و پدرش نیز بودند.
چمران جزو هیچ جا نبود، بعد از انقلاب این ثابت شد. در خوزستان به دکتر چمران گفتم یک سری از جوان ها کمونیست اند، تحویل دادگاه انقلاب بدهیم. دکتر گفتند: «جنگ علیه ایران است، کمونیست باشند، می خواهند از وطنشان دفاع کنند. شما دو کار باید بکنید؛ اول اینکه مواظب باشید. به ما لطمه ای نزنند و دوم اینکه با رفتار اسلامی خود نشان بدهید که شما حق هستید. اگر این دو کار را کردید برنده اید. » در آن زمان نیرویی وجود نداشت. سپاه که وجود نداشت، ارتش هم که فرار کرده بود. این نشان دهنده روحیه آزادگی و عدم وابستگی او بود. مسائل را از هم تفکیک می کرد. زمان جنگ بود لزومی نمی دانست که ببینید کمونیست بر حق است یا اسلام. آدم باید واقع بین باشد. خیلی از همین انقلابیون، قبل از انقلاب مردم دیگری بودند./ راوی: سردار حسن شاه حسینی، همرزم