چشمانمان را زیبا کنیم (۳۷) با الگوبودن ازشهیدچمران
بسم الله الرحمن الرحیم
ایجاد یک تشکل قوی شیعه برای انقلاب
ایشان به عنوان یک پروفسور علمی درجه یک، بسیار علاقمند بود که شیعیان لبنان که از لحاظ مادی، معنوی و علمی سرکوب شده بودند، به مقامی برسند و در این راه هر چه داشت، در اختیار دوستان می گذاشت، مرتب با کشورهای غربی و دانشگاهیان مختلف، برای منتقل کردن علوم و تجربیات وارد تعامل می شد. این بخشی از کارش بود؛ کار اصلی خودش را در مدیریت مدرسه گذاشته بود و برای این قضیه تلاش جدی می کرد. هدف دومش این بود که چون آنجا بیشتر برای یتیمان و خانواده های فقیر باز شده بود، خیلی تلاش داشت که با آنها یک رابطه معنوی و برادری ایجاد کند. مثل یک مدیر با ضوابط و معیارهای آن زمان، که مثلا مافوق دانش آموزان و مانند بزرگ یک قوم نبود، او یک فرهنگ برادری ایجاد کرده بود که هر دانش آموزی هر مشکلی که داشت، فنی، روحی و حتی خانوادگی، در میان می گذاشت. قشریون و تندروها به این وضع انتقاد می کردند که این چه وضعی است؟ نظم همه چیز از بین رفته است.
هدف سومش، ایجاد یک تشکل قوی شیعه برای انقلاب، دفاع از فلسطین، لبنان و آینده ایران بود. فهم اینکه یک لبنانی شیعه نه به معنی حزبی آن، به عنوان این که طایفه شیعه به خودی خود دارای یک هسته، هویت تمدنی، دینی و مذهبی خاص است. اضافه بر این که فلسطینی ها خودشان را برای روز مبادا آماده می کنند، یک تشکیلات منظم را هم درست کنند. البته عده ای که برادر من هم عضوشان بودند قبلاً چیزهایی با نام «حرکت فتیان علی »؛ یعنی نوجوانان امام علی، نوشته بودند. جنبش امل هنوز شکل نگرفته بود و تلاش شب و روز دکترچمران و هدایت و اشراف امام موسی صدر بود که این هدف و دستاورد بزرگ برای شیعیان محقق شد. البته خارج از مدرسه و این موسسه هیچ وقت ارتباطش با انقلابیون و جنبش های دانشجویی قطع نشد. ایشان یک چشمش در لبنان بود و چشم دومش به روز مبادا که بتواند در ایران کارهایی کند