جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

*ما گر زِ سر بریده میترسیدیم* *در محفل عاشقان نمی رقصیدیم* من این شعر را میشناختم، اشکم سرازیر شد. تاریخ چه ها که نمیکند. در تبریز ، این شعر بیش از ۱۰۰ سال است که ورد زبان هاست و اصل شعر اینگونه است: *سیصد گل سرخ؛ یک گل نصرانی…* *ما را ز سر بریده میترسانی؟* *ما گر ز سر بریده میترسیدیم* *در محفل عاشقان نمی رقصیدیم* (نصرانی، اشاره به فردى مسیحی است). شاعر مشخص نیست، اما داستان این شعرِ ۱۰۰ ساله . شهید آمریکایی مشروطه ایران ! صدر مشروطیت است، *تبریز* شدیدا محاصره است، جنگ سختی است. فقط یک کوچه مانده تا *جنبش مشروطه* شکست بخورد. *ستار خان* در *کوچه امیرخیز*، آخرین جبهه در حال مقاومت است. *هُووارد باسکرویل* معلم ۲۴ ساله مدرسه آمریکایی *مموریال* تبریز تحت تاثیر حق و مشروطه قرار میگیرد و به *ستارخان* می پیوندد. *کنسول آمریکا* در تبریز، از او میخواهد از صف مشروطه‌خواهان جدا شود. باسکرویل ضمن پس‌دادن پاسپورتش میگوید: *تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است، و این فرق بزرگی نیست.* *هُوارد* فرماندهی ۳۰۰ نفر از مجاهدین را بعهده میگیرد و در کنار ستار خان در محله *شنب غازان* (شام گازان) تبریز با استبداد میجنگد و در نهایت در راه مشروطه برای ایران بر اثر اصابت چند گلوله در سینه *شهید* میشود. *سیصد گل سرخ،* (آن سیصد نفر) *یک گل نصرانی* (‌‌‌هُووارد مسیحی) *ستار خان* از همان کوچه *(امیرخیز)* پیروز میشود... *تبریز* و *ستار* مراسم تشییع باشکوهی برای این *شهید آمریکایی* در راه مشروطه برگزار میکنند. *زنان تبریز* فرشی با چهره *هووارد* میبافند و‌ به دستور *ستار*، نام *هووارد باسکرویل* بر روی اسلحه اش حک میشود و برای مادرش به آمریکا فرستاده میشود. آن شعر هم سروده میشود. مزار *هُووارد* هم اکنون در گورستان ارامنه تبریز است. حالا همان *شعر ِ ۱۰۰ ساله*، در پشت گان ِ پرستاران و پزشکان جانفشان میهنمان است: *سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی* *ما را زِ سر بریده میترسانی؟* *ما گر ز سر بریده میترسیدیم* *در محفل عاشقان نمی رقصیدیم* بسیار و بی اندازه تاثیر گزار بود امیدوارم که درسی باشد برای هموطنان و یاد بگیریم که برای دوستی و عشق ورزیدن زادگاه و فاصله های مکانی نقشی ندارند باید دلها از یک محله باشند . هر چه بیشتر تاریخ کهن سرزمینمان را بدانیم بیشتر به روز گار حالمون افسوس میخوریم ، و لی باز هم به دانستش می ارزد و باید به فرزندانمان بیاموزیم سپاس.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۲۱
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی