جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۵ ابان‌ماه سالروز شهادت ساجدی گرامی باد .

چهارشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۰، ۰۹:۴۳ ب.ظ

#زندگینامه
#شهید_هاشم_ساجدی
هاشم ساجدى در 25 تیرماه سال 1326 در روستاى کلاته از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد.

در یک سالگى پدرش (محمدمهدى ساجدى) را از دست داد. خود او از دوران کودکى‏اش می گوید: «زمستانها به همراه بزرگ ‏ترها به جنگل مى ‏رفتیم و با قاطر چوب می آوردیم و پس از اینکه آنها را به زغال تبدیل می کردیم، براى فروش به شهر می بردیم که در شهر مبلغ ناچیز و کمى عایدمان مى ‏گشت. حتى گاهى اتفاق می افتاد که پول زغالها را نمى ‏دادند.»

از هفت سالگى نماز خواندن را شروع کرد و به همراه دیگران در نماز جماعت و ادعیه شرکت می کرد.

دوران ابتدایى را در همان روستاى کلاته گذراند و بعد از آن به همراه برادر خود به کرج رفت و دو سال در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت. بعد به خاطر مشکلات همه جانبه اقتصادى و مادى از ادامه تحصیل باز ماند و در کارخانه‏اى به صورت روزمزد به کار پرداخت تا از این رهگذر بتواند تا حدودى مشکلات خانه را رفع کند.

پس از چندسال کار و تلاش در زمینه‏ هاى مختلف، به استخدام سازمان پنبه گرگان در آمد و درکنار آن، شبها به صورت متفرقه به ادامه تحصیل مى‏ پرداخت. تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم در رشته طبیعى ادامه داد.

از سال 1355 به بعد فعالیت هاى ایشان شکل گسترده ‏تر و فعال‏ ترى به خود گرفت و تشکیلاتى را که مرکب از چند نفر مى ‏شد، سازماندهى می کرد. این گروه در سطح استان گرگان فعالیتها و تحرکات چشمگیرى در زمینه پخش اعلامیه‏ ها و نوارهاى سخنرانى امام(ره) و روشنگرى مردم داشتند. خانه او کانون فعالیت انقلابیون و تکثیر نوارها و اعلامیه‏ها شده بود که چندین بار ساواک خانه ایشان را تحت نظر گرفت و قصد دستگیرى ‏اش را داشت.

حدود سالهاى 1339 به اتفاق برادرش به زیارت امام(ره) رفت. خودش می گوید: «على رغم اینکه سن و سال کمى داشتم، ولى به سرعت تحت تأثیر سیرت و صورت امام واقع شدم.»

در شهرستان گنبد و در اداره کشاورزى به عنوان تکنیسین پنبه، مسئولیت انبارها را پذیرفت.

او به‏طور فعال در ساماندهى و شکل دادن به راهپیمایی ها شرکت داشت. حتى گاهى اتفاق می افتاد که در راهپیمایی هاى شهرهاى مازندران و مشهد هم شرکت می کرد. براى اولین بار در اداره پنبه شهرستان گنبد دست به اعتصاب زد که به شدت مورد توجه ادارات و مردم واقع شد و پیامدهاى خوب و مثبتى براى انقلاب داشت.

هاشم یوسفى – دوست و همرزم شهید – خاطره ‏اى از فعالیتهاى دوران انقلاب وى را این گونه نقل می کند: «در سالهاى قبل از انقلاب بود که من قرار ملاقاتى با شهید اندرزگو داشتم. اتفاقاً وقتى می خواستم به محل قرار بروم، شهید ساجدى را دیدم و گفتم: با من همسفر می شوى؟ ایشان با شوخى گفت: سود است یا زحمت؟ من گفتم: هر دوى اینهاست. و بالأخره با هم به محل قرار رفتیم و شهید اندرزگو پس از مدتى به محل آمد و نامه ‏اى سربسته به من داد و گفت: بدون آن که آن را باز کنم به آیت‏الله شیرازى برسانم. شهید اندرزگو در آن زمان به عنوان (شیخ‏ على ‏تهرانى) معروف بود. ایشان همیشه در پشت گوشش مداد کوچکى می گذاشت تا اگر چیزى لازم بود بنویسد. شهید ساجدى گفت: این شخص چریک است. پس از چندى من به شاهرود رفتم و ایشان همراه شهید اندرزگو به خانه ما آمد و من‏ تا آن زمان نمی دانستم که شهید ساجدى اهل کجاست و تصورم بر این بود که اهل شمال باشد، ولى ایشان گفت: من اهل اطراف دامغان هستم. فرداى آن روز ما به محلى رفتیم که اقوام و دوستان ایشان زندگى می کردند و من در آنجا شاهد بودم که چگونه و با چه احترامى با شهید ساجدى برخورد می کردند و نسبت به شهید ارادت خاصى نشان می دادند.»

ساجدى در سال 1352 و در بیست و شش سالگى با خانم شمسى خسروى ازدواج کرد که مدت زندگى مشترک آنها ده سال بود. ثمره این ازدواج پنج فرزند به نامهاى على(متولد 4 خرداد 1357)، آسیه(26 اردیبهشت 1359)، آمنه (18 آبان 1360)، حسین(1362) و صدیقه(1364) است.

پس از اینکه امام(ره) فرمان تشکیل کمیته را صادر کردند، ایشان به همراه سایر افراد حزب‏ الله جزء مؤسسین کمیته انقلاب اسلامى در گنبد بود و پس از تشکیل و تثبیت کمیته، براى لبیک گفتن به فرامین امام(ره) به نگهبانى و حفظ و حراست از دستاوردهاى انقلاب پرداخت.

شهید ساجدى در کنار همه این فعالیتها، با توجه به شناختى که از روحانیت معتقد اصیل داشت، به محض تشکیل حزب جمهورى اسلامى عضو این حزب شد و فعالیتهاى زیادى می کرد که بعضى مواقع منجربه کشمکش و بحث و جدل با گروهکها می شد.

تضاد بین حزب‏الله و ضد انقلاب در گنبد به اوج خود رسیده بود و گویى که تاب تحمل فعالیتهاى سازنده ایشان و سایرین را نداشتند؛ چرا که فقط ظرف چهل و پنج روز پس از پیروزى انقلاب – مقارن با همه ‏پرسى قانون اساسى – در گنبد بلوا و آشوب به راه انداختند. در این درگیرى – که به جنگ اول گنبد موسوم شد – جا پا و نفوذ گروهکهاى چپ و ضدانقلاب

از ویژگیهاى بارز ایشان اعتقاد و ایمانش به ولایت فقیه بود. خود در بخشى از سخنانش در قرارگاه نجف، راجع به رهبرى و ولایت چنین می گوید: «ما رهبرى داریم زنده و حاضر که خط قرآن و پیامبر را برایمان ترسیم می کند. در واقع خط امام، خط اسلام است، حجت بر همه ما – که ولایت ایشان را پذیرفته‏ ایم – تمام است و باید هرچه که ایشان مى ‏فرمایند با جان و دل بپذیریم. ما در واقع در این جنگ هیچ کاره‏ایم و فقط ولى فقیه است که توان تصمیم‏ گیرى در مورد ادامه یا عدم ادامه جنگ را دارند.»

هاشم ساجدى در 5 آبان 1363 در حین سرکشى از محورهاى عملیاتى در غرب کشور و انجام دادن مسئولیتهاى پشتیبانى – مهندسى جنگ جهاد، توسط چندتن از مزدوران – که کمین کرده بودند – از ناحیه شکم و سینه مورد اصابت قرار گرفت و به شهادت رسید.

همسر شهید از نحوه شهادت ایشان می گوید: «شب قبل از شهادت ایشان من خواب دیدم که عاشوراى حسینى است و به همه غذا می دهند و من هم غذایى گرفتم و منتظر شدم تا شهید برگردد. صبح که از خواب بیدار شدم با ستاد تماس گرفتم و اظهار بى ‏اطلاعى کردند. شهید براى شناسایى به منطقه رفته بود که در مسیر برگشت مورد حمله دشمن قرار می گیرد. یکى از دوستان به خانه آمد و گفت: شهید از ناحیه قلب و شکم و پا مورد اصابت گلوله قرار گرفته است و ایشان را به مشهد اعزام کرده‏ اند و شما باید به مشهد بروید.»

پیکر شهید هاشم ساجدى پس از انتقال به مشهد در بهشت رضا(ع) دفن شد.

به خوبى مشهود و آشکار بود.

با فرمان امام(ره) مبنى بر تشکیل جهاد سازندگى در 27 خرداد 1358، شهید ساجدى جزء اولین کسانى بود که در تأسیس و تثبیت جهاد گنبد نقش بسزایى داشت و به عنوان مسئول جهاد به سازماندهى و ارائه خدمت پرداخت. او در واقع قبل از اینکه جهاد تشکیل گردد، فعالیتهاى جهادى خود را از قبیل کمک رسانى به مردم محروم و کشاورزان منطقه انجام می داد و از آنجا که در پیش از انقلاب هم در گنبد زندگى می کرد، شناخت وسیع و خوبى از منطقه داشت و نقاط ضعف وقوت آن را خیلى خوب می شناخت. در بدو تأسیس جهاد او به عنوان یکى از اعضاى شوراى مرکزى جهاد گنبد، از شرایط پیچیده سیاسى، اجتماعى و فرهنگى منطقه آگاهى داشت.

یکى از اقدامات جهاد گنبد که شهید ساجدى در آن نقش زیادى داشت، تفکیک و جدا کردن آن از مرکز استان مازندران بود که با این اقدام، جهاد گنبد به طور مستقیم زیر نظر دفتر مرکزى قرار گرفت و با شدت و وسعت چشمگیرى به فعالیت سازندگى می پرداخت.

در سال 1359 از جهاد گنبد استعفا داد و از آنجا به جوار مرقد حضرت امام رضا(ع) – در مشهد – هجرت کرد و در اداره کشاورزى آنجا به کار مشغول شد و به علت علاقه ‏اى که به مسائل مذهبى واسلامى داشت، در دانشگاه علوم اسلامى مشهد به ادامه تحصیل پرداخت.

یکى از مسئولان جهادسازندگى در مورد بازگشت مجدد او به میان جهادگران می گوید: «یک‏بار او به جهاد استان خراسان آمده بود و اصرار داشت که ترتیبى داده شود تا از اداره کشاورزى به جهاد منتقل گردد. اصرار و پافشارى ایشان و شناختى که از او داشتیم، انگیزه ‏اى براى انتقال او شد تا تلاش بیشترى در این زمینه به خرج دهیم. سرانجام در اوایل سال 1360 توانستیم با جذب موافقت مسئولان مربوطه، ایشان را به جهاد منتقل کنیم.»

با شروع جنگ تحمیلى در سال 1359 به جبهه رفت. برادرش در این خصوص می گوید: «در مهرماه سال 1359 به مدت دو ماه به‏طور داوطلب به منطقه رفتیم. موقعیت آنجا طورى بود که مردم سراسیمه در حال فرار و پناه بردن به شهرهاى مجاور بودند. خرمشهر هنوز سقوط نکرده بود و عراق همچنان پیشروى می کرد. ما به بندر خسروآباد – که یک بندر تجارى بود – رفته و در آنجا بیشتر به کارهاى خدماتى و کمک رسانى می پرداختیم.»

او در اکثر عملیاتهایى که منجر به آزادسازى بخشهایى از میهن اسلامى شد، شرکت داشت. اولین خدمت مؤثر ایشان در حفظ و صیانت دستاوردهاى انقلاب، در عملیات طریق ‏القدس بود. بعد از آن در عملیات هاى فتح ‏المبین، بیت ‏المقدس، رمضان، والفجر مقدماتى، والفجر 1 و والفجر 3 حضور داشت.

در سال 1361 پس از تشکیل قرارگاه‏ هاى چهارگانه جهاد در جنگ، مسئولیت قرارگاه نجف به شهید ساجدى واگذار شد که امور مهندسى عملیاتهایى که در غرب کشور صورت می گرفت، به عهده این قرارگاه بود. در واقع این قرارگاه تحت فرماندهى ساجدى به‏طور مستقیم در امور مهندسى عملیاتهاى والفجر 2، والفجر 3، طریق‏القدس، والفجر 5 و میمک شرکت داشت. ایشان در این زمینه با به کار بستن تجربیات خود و به همراه اعتقاد راسخى که داشت، همراه سایر همسنگرانش در عملیاتهایى که تحت نظر سایر قرارگاه‏ها انجام می پذیرفت، شرکت می کرد.

بعد از عملیات فتح ‏المبین، فرماندهى قرارگاه مهندسى قدس – که به نمایندگى از طرف جهاد سپاه و ارتش بود – به شهید ساجدى واگذار شد.

در عملیات رمضان، او مسئولیت محور عملیاتى فتح ‏المبین را – که با لشکر نجف اشرف هماهنگ بود – به عهده داشت.

بعد از عملیات رمضان، به حج مشرف شد و پس از بازگشت بلافاصله به جبهه رفت و در عملیاتهاى محرم، والفجر مقدماتى و والفجر 1 شرکت کرد.

در عملیات گسترده و سنگین والفجر مقدماتى به عنوان فرمانده محور حضور یافت.

پسر شهید – على ساجدى – می گوید: «در جایى که تنبیه لازم بود، آن را به موقع انجام می دادند. به‏طورى که وقتى یکى از افراد خلافى انجام داد و نسبت به بیت ‏المال خیانت کرد، پدرم با ایشان برخورد شدیدى کرد که بعضى از این موضوع و برخورد ناراحت شدند، ولى پدرم با تمام این مسائل ایشان را تنبیه کرد و معتقد بود باید نسبت به بیت‏ المال توجه زیادى شود.»

همسر شهید درباره تربیت فرزندان می گوید: «شهید ساجدى در تربیت فرزندان اصرار زیادى داشت که مطابق با فرامین و سفارشهاى اسلام رشد کنند و حتى زمان شیردادن به بچه ‏ها تأکید می کرد که با وضو باشم. بر این اعتقاد بود که از همان بدو رشد، کودک باید با فرایض و تکالیف دینى و اسلامى آشنا شود. در خانه مهربان و صمیمى بود و در کارها کمک می کرد. اگر فردى از فامیل از او کمک می خواست، استقبال می کرد و تا آنجا که مى‏ توانست در حل مشکلات دیگران کوشش می کرد.»

 

jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۸/۰۵
مجید روزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی