بسم الله الرحمن الرحیم
والحسن حجته"
💠اگر من زائر آل یس باشم برای دستیابی به کرامت نفس باید به سوی کریم اهل بیت، دست دراز کنم.
مولایم !
اقرار می کنم صبر ، شرمنده حلمِ جدت حسن است و من، چون نشان صبر و بردباری را طلب می کنم
✍️ #قسمت_سیزدهم 💠
دیگر رمق از قدمهایم رفته بود، بدنم هر لحظه سُستتر میشد و او میدید نگاهم دزدانه به طرف در میدود که به سمتم آمد و دوباره با انگشتانش به مچم دستبند زد. از سردی دستانم فهمید اینهمه ترس و درد و خونریزی جانم را گرفته و پای فراری برایم نمانده که با دست دیگرش شانهام را گرفت تا زمین نخورم. بدن لختم را به سمت ساختمان میکشید و حتی دیدن این حال خرابم رؤیای فتح #سوریه را از یادش نمیبرد که نبوغ جنگی رفقایش را به رخم کشید
بسم الله الرحمن الرحیم
احتمال خطا ،خلاف و تذکر و تنبیه
انسانها در مسیر زندگی احتمال دارد خطا کنند اتفاق ؛خطا ؛تهدیدی است که هرکسی توفیق ندارد آنرا به فرصت تبدیل کند تنها مومنین واقعی تهدید را به فرصت تبدیل می کند
نشانه بصیرت 👇🌱👇🌱👇🌱👇🌱👇🌱👇🌱 بسم الله الرحمن الرحیم اگر استرس بر شما وارد شد به خودتان دلداری بدهید طوری وانمود کنید که اعتماد به نفس زیادی دارید سخت است اما شدنی استرسها هم حاصل جهل است حاصل عجله است اعتماد به نفس که حاصل برنامه ریزی و عالم بودن نسبت به موضوع است باعث میشود که از زیانها استرس در امان بمانیم چرا که استرس قدرت تفکر و تشخیص را از ادمی میگیرد کسی که در جهل است او در ضعف است
🍀﷽🍀
#قسمت13 سر جایم نشستم. جزوه ام را در آوردم، به بهانه خواندنش، نگاهم را به او دوختم، ولی گاهی که می دیدم سرش را به طرف سارا می چرخاند که حرفش را بزند، نیم رخش در دیدم قرار می گرفت و من نگاهش می کردم.امروز رنگ روسری اش سبز بود،با طرح بته جقه به رنگ لیمویی. واقعا خوش سلیقه بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
دیدار_امام_زمان
علامه حِلّی می فرمـودند: شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السـلام به سـوی کربلا می رفتـم ، در حالی که تنها و سـوار بر الاغ بـودم و تازیانه ی کـوچکی برای رانـدن مَرکب در دست داشتم
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹بخشی از زیباییهای وقایع کربلا:
❤️زیباترین خواهش یک زن { همراه کردن زهیر با امام حسین (علیه السلام) توسط همسرش}
❤️زیبا ترین بازگشت { توبه حر و الحاق به سپاه امام حسین (علیه السلام)}
❤️زیباترین وفا داری { نخوردن آب در شط فرات ابالفضل (علیه السلام) }
❤️زیبا ترین جنگ { نبرد حضرت علی اکبر (علیه السلام) با دشمن}
❤️زیبا ترین واکنش { پرتاب کردن سر و هب توسط مادرش به طرف دشمن}
قسمت سیزدهم بهترین نقشه
بسم الله الرحمن الرحیم
حدود ساعت چهار و پنج بعد از ظهر بود که فرمانده سپاه بانه خبر داد که یکی از ماشین هایشان وقتی می آمده سقز کمین زدهاند و چند نفرشان را به شهادت رساندند میخواست که صبح روز بعد از دو طرف وارد عمل شویم و بعد از پاکسازی منطقه شهدا را منتقل کنیم محمود همان شب موضوع را به بحث و بررسی گذاشت بعضی نظرشان این بود که از ارتش هم کمک بگیریم و بعضی نگران مسیر کمین خور سقز بانه بودند
📘 *_سه دقیقه در قیامت_* (۲۴) (قسمت آخر)
✍️من و اسماعیل باهم دوست بودیم. یکی از روزهای سال ۹۷ به دیدنم آمد. 🍃 یک ساعتی با هم صحبت کردیم. گفت: قرار است برای مأموریت به مناطق مرزی اعزام شود. 🌿 *مسائل امنیتی در آن منطقه به گونهای است که دوستان پاسدار برای مأموریت به آنجا اعزام می شدند.* فردای آن روز سراغ علی خادم را گرفتم؛ گفتند:: رفته سیستان. 🌴