کربلای پنج، نه راه پیش داشتیم و نه راه پس. شده بود نبرد تن و تانک. نمی دانم از کجا رسید. سوار بر موتور و آرپی جی به دست. با دیدنش جان گرفتیم، آن قدر جنگیدیم که تانک های دشمن عقب نشینی کردند.
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
کربلای پنج، نه راه پیش داشتیم و نه راه پس. شده بود نبرد تن و تانک. نمی دانم از کجا رسید. سوار بر موتور و آرپی جی به دست. با دیدنش جان گرفتیم، آن قدر جنگیدیم که تانک های دشمن عقب نشینی کردند.
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
بسم الله الرحمن الرحیم
آش_نخورده_و….
در زمان های دور ، مردی در بازارچه شهر حجره ای داشت و پارچه می فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبی بود ولیکن کمی خجالتی بود.
مرد تاجر همسری کدبانو داشت که دستپخت خوبی داشت و آش های خوشمزه او دهان هر کسی را آب می انداخت.
روزی مرد بیمار شد و نتوانست به دکانش برود. شاگرد در دکان را باز کرده بود و جلوی آنرا آب و جاروب کرده بود ولی هر چه منتظر ماند از تاجر خبری نشد.
قبل از ظهر به او خبر رسید که حال تاجر خوب نیست و باید دنبال دکتر برود.
پسرک در دکان را بست و دنبال دکتر رفت . دکتر به منزل تاجر رفت و او را معاینه کرد و برایش دارو نوشت.
پسر بیرون رفت و دارو را خرید وقتی به خانه برگشت ، دیگر ظهر شده بود. پسرک خواست دارو را بدهد و برود ، ولی همسر تاجر خیلی اصرار کرد و او را برای ناهار به خانه آورد.
همسر تاجر برای ناهار آش پخته بود سفره را انداختند و کاسه های آش را گذاشتند. تاجر برای شستن دستهایش به حیاط رفت و همسرش به آشپزخانه برگشت تا قاشق ها را بیاورد. پسرک خیلی خجالت می کشید و فکر کرد تا بهانه ای بیاورد و ناهار را آنجا نخورد. فکر کرد بهتر است بگوید دندانش درد می کند. برای همین دستش را روی دهانش گذاشت.
تاجر به اتاق برگشت و دید پسرک دستش را جلوی دهانش گذاشته به او گفت: دهانت سوخت؟ حالا چرا اینقدر عجله کردی ، صبر می کردی تا آش سرد شود آن وقت می خوردی!
زن تاجر که با قاشق ها از راه رسیده بود به تاجر گفت: این چه حرفی است که می زنی؟ آش نخورده و دهان سوخته؟ من که تازه قاشق ها را آوردم. تاجر متوجه شد که چه اشتباهی کرده است.
از آن پس ، وقتی کسی را متهم به گناهی کنند ولی آن فرد گناهی نکرده باشد، گفته می شود: آش نخورده و دهان سوخته!
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
بسم الله الرحمن الرحیم
#خروس_اگه_خروس_باشه_توی_راه_هم_میخونه
یک نفر مهمان خونه ایی روستایی بود خروس چاق و چله میزبان چشمشو گرفته بود
نصفه های شب دور از چشم همه بلند شد خروس رو گرفت و به راه افتاد صاحبخانه از خواب بیدار شد و گفت :حالا که زوده داری میری بمون تا خروس بخونه بعد برو
مهمان دزد در جوابش گفت:خروس اگر خروس باشه توی راهم می خونه
دزد رفت و صاحبخونه از همه جا بی خبر گرفت خوابید
صبح وقتی رفت سر لونه خروسه تازه فهمید دیشب مهمون بی معرفتش چی گفته.
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
بسم الله الرحمن الرحیم
از آسمان لذت می بردم به ستارگان عشقمی باختم و ماه تابان رازدار شبهای تار
من بود
بسم الله الرحمن الرحیم
یار بد بدتر بود از مار بد
زغالهای خاموش را،
کنار زغالهای روشن میگذارند تا روشن شود…
همنشینی اثر دارد.
اگر کنار کسانی بنشینیم،
که روشنند و نورانیت و حرارتی دارند،
ما هم نورانیت و حرارتی میگیریم…
میوه خراب را از میان میوهها کنار میگذارند
که دیگر میوهها را فاسد نکند،
همنشینی اثر دارد.
برای همین است که اهل جهنم دستان خود را میگزند و میگویند:
“یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا”
وای برمن…
ای کاش با فلانی رفیق نبودم و با او نمی نشستم،
او تاریک بود و مرا مثل خود تاریک کرد.
قران کریم سوره فرقان آیه 28
نگید رفیق بد اثر نمیگذاره، اثر میگذاره
چه بخواهیم چه نخواهیم!!!
اولین اثری که رفیق بد ناخداگاه در انسان میگذاره اینه که زشتی گناه رو در برابر انسان کمرنگ میکنه،
و از جهت روانی زمینه رو برای آلوده شدن انسان فراهم میکنه،
چون زمانی که زشتی گناه برای ما کمرنگ بشه، انگیزه برای انجامش چند برابر میشه.
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
بسم الله الرحمن الرحیم
ﻫﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ،ﻋﯿﻦ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﯼ ﮐﻤﺎﻟﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺣﺮﮐﺘﺶ ﺍﺯ ﺑﺪﺍﯾﺖ ﺑﻪ ﻧﻬﺎﯾﺖ،ﺣﺮﮐﺖ ﺍﺯ ﺭﺗﺒﻪ ﯼ ﻧﺎﻗﺺ ﺧﻮﺩ،ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻘﺎﻡ ﺟﺎﻣﻊ ﻭ ﻋﯿﻦ ﮐﺎﻣﻞ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ،ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﺗﺒﻪ ﯼ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺑﯽ ﮐﺮﺍﻥ،ﻭﺟﻮﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ.ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ،ﺳﻨﺨﯿﺖ ﺑﺎ ﻋﯿﻦ ﮐﻤﺎﻝ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻃﻠﺒﺪ.
ﻇﻬﻮﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺗﺒﻪ ﯼ ﺑﺮﺗﺮ،ﻣﺴﺘﻠﺰﻡ ،ﺧﺮﻕ ﺣﺠﺐ ﻭﺭﻓﻊ ﻭ ﺩﻓﻊ ﺣﺪﻭﺩ ﻭ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﺩﺍﻧﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ.ﻏﺎﯾﺖ ﻭ ﺛﻤﺮﻩ ﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺩﺭ ﻧﻈﺎﻡ ﻃﺒﯿﻌﺖ ،ﺣﯿﻮﺍﻧﯿﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﺸﺮﯾﺖ.
تا به حال فکر کردهاید چطور فرهنگ جامعه تغییر میکند و ما آن را میپذیریم و در برابر آن هیچ مقاومتی نمیکنیم؟
چه میزان از این تغییرات خودخواسته و چه میزان متاثر از محتوای انواع رسانهها هستند؟
آیا اگر فرهنگی تغییر کرد امکان بازگشت به روال قبلی وجود دارد؟
تغییرات فرهنگی خزنده، آرام و تدریجی رخ میدهند.
یکی از سوالات مهم سواد رسانه ای این است که :
یک پیام چه ارزش و سبک زندگی را ایجاد یا از بین میبرد؟
شاید درباره قورباغه آب پز شنیده باشید.
عصبهای پای قورباغه حساس هستند وقتی در آب با دمای صددرجه یک قورباغه را بیندازیم یک دفعه بیرون میپرد چون خیلی داغ است.
اما وقتی یک قورباغه را در آب خنک بیندازی و کم کم آب جوش بیاید، قورباغه با اینکه گرمش است و میخواهد بیرون بپرد اما دیگر توانی برای پریدن ندارد .
کاری که برخی تولیدات رسانهای با فرهنگ میکنند همینگونه است.
جنگ فقط خوردن خمپاره و موشک روی خانههایمان نیست.
از خانههایمان مهمتر، باورهای ما است که بمباران شده است.
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
هر کس به فرزندش قرآن تعلیم دهد خداوند متعال در قیامت والدین او را به تاج پادشاهی تاجدار میکند و بر آن دو جامعه ای می پوشاند که هیچکس مثل آنها را ندیده
وسائل الشیعه
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور
گویند که …
بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلایق ، جبرییل ملک مقرب نزدش آمد و گفت : چندی پیش شغل تو نجاری بوده است حالا کوزه بساز . !
او کوزه زیادی ساخت ، جبرییل گفت : خدا می فرماید : کوزه ها را بشکن ، او هم چند عدد از کوزه ها را بر زمین زد و شکست . بعضیها را آهسته و بعضی را با اکراه شکست ، جبرییل دید او دیگر نمی شکند .
گفت : چرا نمی شکنی ؟ فرمود : دلم راضی نمی شود ، من زحمت کشیده ام اینها را ساخته ام .
جبرییل گفت : ای نوح مگر این کوزه ها هیچ کدام جان دارند ، پدر و مادر دارند و . . . ؟ !
آب و گلش از خداست ، همین قدر تو زحمتش را کشیده ای و ساختی ، چطور راضی به شکستن آنها نمی شوی ، چگونه راضی شدی خلقی که خالق آنها خدا بود ، و جان و پدر و مادر و . . . داشتند را نفرین کردی و همه را به هلاکت رساندی ؛ از اینجا او گریه بسیار کرد و لقبش نوح شد
جامع النورین ص 122
jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور