برادر احمد (۱۴)
بسم الله الرحمن الرحیم
احمد متوسلیان که بود؟
در آغازین روزهای سال۱۳۳۲، نوزادی در محله امامزاده سیداسماعیل تهران به دنیا آمد که بعدها خار چشم کودتاچیان و حامیانشان شد
بسم الله الرحمن الرحیم
احمد متوسلیان که بود؟
در آغازین روزهای سال۱۳۳۲، نوزادی در محله امامزاده سیداسماعیل تهران به دنیا آمد که بعدها خار چشم کودتاچیان و حامیانشان شد
بسم الله الرحمن الرحیم
حالا پس از یک سال دوباره او را صدا زده بودم. گفتم: احمد آمادهای به جنوب لبنان بروی؟ گفت: واقعا؟ گفتم: آری. گفت: یعنی واقعا برویم و با صهیونیستها بجنگیم؟ سالها آرزو میکردم که چنین فرصتی برایم حاصل شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
حاج احمد جمع تضادها بود از طرفی ابهتی و قاطعیتی ویژه داشت طوری که نه تنها نیروهای تحت امر ایشان سمعا و طاعا بودند بلکه خیلی از فرماندهان هم طرازش به او ایمان داشته و تائیدش میکردند
بسم الله الرحمن الرحیم
محسن رضایی در سایت شخصی نوشت:
خرمشهر را به لطف خدای متعال آزاد کرده بودیم اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد. نمیتوانستیم در مقابل حمله اسرائیل بیتوجه باشیم..
بسم الله الرحمن الرحیم
در بهار سال 1357 احمد به بهانه مأموریت شغلی در خارج از مرکز راهی شهرستان خرمآباد شد و برای عادی سازی تحرکات خود در سطح استان لرستان و سهولت فعالیت نیمه مخفی خود به عنوان کارگر برق آغاز به کار کرد. وی در آنجا مشغول پخش اعلامیه بود که به همراه دو نفر از دوستانش دست گیر میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
جهروتی: همگان حاج احمد متوسلیان را با صدای خاصش میشناختند، زیرا صدایش به گوش همه آشنا بود. او در کار بسیار جدی بود و به هیچ وجه شوخی و خنده نمیکرد. ولی در عین حال در خارج از ساعات کار با بچهها دوست و رفیق صمیمی بود، تا جایی که حتی در زمانهایی که کار نبود و بچهها در حال استراحت بودند با حضور حاج احمد مراسم جشن پتو برگزار میشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
حالا به عنوان نمونه، چون نام و یاد شهیدان هم در این جلسه بر زبان دوستان رفت، من هم عرض بکنم همین سردار عالیمقام، جاوید نشان، آقای حاج احمد متوسلیان که من از نزدیک این مرد برجسته را میشناختم و کار او، روحیهی او و تلاش او را دیدهام و او یکی از برجستگان دفاع مقدس بود
بنام خدا
حین عملیات الی بیت المقدس بود که حاج احمد از ناحیه پا زخمی شو فورا او را منتقل کردند اورژانس زخمش را بستند زخم عمیق بود ولی ایشان راضی نشد در ان برهه منطقه را ترک کند بعد از کار پانسمان و درمان لازم با یک جفت عصا مجدد به جبهه برگشت خط پدافندی حین عملیات را به یکی از گردانهای ارتش واگذار شده بود حاجی با عصا حرکت میکرد با همان عصاها وارد خط شد برای سربازهای توی خط سوال شد
بنام خدا
نیروهای بعثی برای در امان نگه داشتن خود در برابر عملیاتهای ما یکی از کارهای که میکردند میادین وسیع مین را در برابر خود بین ما و خودشان احداث میکردند مینهای ضد نفر ضد خودرو منور و ....
بنام خدا
چند روز قبل از عملیات فتح المبین به دستور فرمانده تیپ کل نیروهای در سالنی در شمال غربی میدان صبحگاه دوکوهه جمع شدند و فرمانده تیپ برای نیرو های تحت امرش سخنرانی کرد