روزی قراربراعدام قاتلی شد
. وقتی قاتل به پای دار رفت و طناب را دور گردن او آویختند، ناگهان روانشناس سر رسید و بلند داد زد دست نگه دارین. آنها از دار زدن مرد منصرف شدند و گوش به سخنان روانشناس سپردند. روانشناس رو به حضار گفت
. وقتی قاتل به پای دار رفت و طناب را دور گردن او آویختند، ناگهان روانشناس سر رسید و بلند داد زد دست نگه دارین. آنها از دار زدن مرد منصرف شدند و گوش به سخنان روانشناس سپردند. روانشناس رو به حضار گفت
✍مجیدروزی
اعتماد به نفس افرادی را که پشتشان به پارتی محکمی گرم است دیدهاید؟
با خیال راحت وارد هر ماجرایی میشوند، چون میدانند «فلانی» هوای آنها را دارد. داشتم به این فکر میکردم که سالهاست گفتهایم «لا عماد من لا عماد له، یا رفیق من یا رفیق له، یا سند من لا سند له ...» واقعا چقدر پشت ما به خدای خودمان گرم است؟ چقدر با اطمینان از حضور چنین پارتی درجهیکی زندگی میکنیم؟ چرا نگران رزق و روزی و فردا و پسفردای خود هستیم؟ اصلا این به کنار، روزی چند بار در نماز #الله_اکبر میگوییم؟ واقعا بزرگترین نیرویی که به آن تکیه و اعتماد داریم خداوند است؟ پس این همه ترسها و نگرانیها برای چیست؟ مگر نه آن که میفرماید «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؟» یعنی ایمان واقعی، ترس و غم را میشوید و میبرد. تفاوت بین لقلقهی زبانی و ایمان قلبی، از زمین تا آسمان است! کاش در این روزها ، قدری توفیق پیدا کنیم که از زبان، به سمت دل برویم.
مجیدروزی
🔵 قضیه امروز ما شده مثل قضیه این سرخ پوست ها:
سرخ پوستان از رییس جدید پرسیدند: آیا زمستان سختی در پیش است؟ رییس جوان قبیله که نمی دانست چه جوابی بدهد گفت: برای احتیاط بروید هیزم تهیه کنید. سپس به سازمان هواشناسی زنگ زد: آقا امسال زمستان سردی در پیش است؟ و پاسخ شنید:
خداوند تبارک و تعالی بر درجات شهید مظلوم بهشتی (ره) بیفزاید ، یک جمله مشهوری دارند که میفرمایند: باید با صراحت عرض کنم که یکی از آفتهای حیات اجتماعی ما رواج دعوت زبانی و قلمی و کساد دعوت عملی است 🔹
: ﭼﺮﺍ ﻓﯿﻞ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﻭ ﺿﻌﯿﻔﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯾﺪ؟ ﻓﯿﻞ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﺍﺳﺖ ! ﺻﺎﺣﺐ ﻓﯿﻞ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻞ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﮑﻨﺪ .
✨﷽✨
✍شخصی نزد همسایهاش رفت و گفت:“گوش کن، میخواهم چیزی برایت تعریف کنم، دوستی به تازگی در مورد تو میگفت” همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذراندهای یا نه؟ گفت: “کدام سه صافی؟”
میگن روزی برای سلطان محمود غزنوی کبکی آوردن که لنگ بود فروشنده برای فروشش زر و زیوری زیاد درخواست میکرد سلطان حکمت قیمت زیاد کبک لنگ رو جویا شد فروشنده گفت وقتی دام پهن میکنیم برای کبک ها ، این کبک را نزدیک دام ها رها میکنیم آوازی خوش سر میدهد و کبک های دیگر به سراغش می ایند و در این حین در دام گرفتار میشوند
در زمان اشغال هند توسط بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد. شهروند ساده هندی چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد که او از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد.
*هوالکریم* بهترین داستانی که تا الان خوندم✅ روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تختهسیاه کرد:
9x1=7
9x2=18
9x3=27
9x4=36
9x5=45
9x6=54
وقتی کارش تمام شد به دانشآموزان نگاه کرد،
ترامپ :
اقا موشک داری سپاه:موووووووووشک فاتح بدم بالستیک بدم فجر بدم کروز بدم صیاد بدم توفان بدم نصر بدم ژوبین بدم. کدوووووومشو بدم 🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
ترامپ:بالستیک شو بده سپاه: