جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۳۱۸ مطلب با موضوع «سبک زندگی وارزشهای اخلاقی» ثبت شده است

 

سر قبر نشسته بودم باران می آمد.

روی سنگ قبر نوشته بود : شهید مصطفی احمدی روشن

از خواب پریدم.مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.

بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.

زد به خنده و شوخی

گفت : بادمجون بم آفت نداره

ولی یه بار خیلی جدی پاپی اش شدم که :کی شهید می شی مصطفی؟

مکث نکرد،گفت :سی سالگی

باران می بارید شبی که خاکش می کردیم.

jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۰:۵۰
مجید روزی

 

 

در 20 اسفندماه 1343 در تبریز چشم به جهان گشود.
وی در حین انقلاب حضور موثر و فعالانه‌ای در راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردمی داشت و از جوانان شجاع و دلیر انقلابی بود و در اوایل پیروزی انقلاب ضمن فعالیت در پایگاه مسجد محل 

در سال 1360 در کمیته انقلاب اسلامی مشغول به خدمت شد و  پس از مدتی با عضویت رسمی در سپاه، با حضور جدی در پادگان خاصبان پس از مدت اندکی به جبهه شتافت و در عین حال به عنوان مربی، خدمات ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت و بعدها به یگان دریایی لشکر عاشورا پیوست.از سال 1361 الی 1363 در آموزشگاه سیدالشهداء (ع) نزسا به عنوان مربی تاکتیک انجام وظیفه کرد.

این شهید والامقام پس از آغاز جنگ تحمیلی نیز در جبهه‌های حق علیه باطل به عنوان کادر رسمی یگان دریایی لشکر همیشه پیروز 31 عاشورا حضور یافته و پس از مدتی مبارزه در کنار سردار دلاور اسلام، شهید «مهدی باکری» در تاریخ 25 اسفندماه 1363 در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۶:۵۵
مجید روزی

 

شهید مدافع حرمی که
مسئول تخریب قرارگاه فاطمیون بود آخرین پیامش به یکی از دوستانش “این بود انتقام سیلی مادرم را بگیرم»

تاریخ تولد : 1368/08/03
محل تولد : مشهد

تاریخ شهادت : 1395/08/20
محل شهادت : حلب – سوریه

وضعیت تاهل : متاهل

تخریب چی شهید حسین هریری، متولد سال ۶۸ بود و کارشناسی حقوق را از دانشگاه قوه قضاییه دریافت کرد و در قطار شهری مشهد مشغول به کار بود؛ از کودکی در پایگاه بسیج مسجد هجرت حوزه یک عمار حضور و فعالیت داشت و در برپایی تمامی برنامه‌های قرآنی، نماز جماعت، نماز جمعه پیش قدم می‌شد.

محل مزار شهید : مشهد – بهشت رضا (ع)

به روایت همسر شهید

یکی از شرط‌هایش این بود که چون رزمنده مدافع حرم هستم دوست دارم باز هم به عنوان مدافع حرم باقی بمانم و #نمی‌خواهم ازدواج مانعی برای اعزام مجددم شود. در پاسخ گفتم دقیقاً من هم از #همسر آینده‌ام این انتظار را داشتم که حداقل یکبار هم شده برای دفاع از حرم بی‌بی زینب (س) گامی برداشته باشد. پس چه بهتر که شما خودتان مشتاق این امر هستید.

همسرم از شرط من خیلی تعجب کرد. زیرا هر کجا که رفته بود و این شرط اعزام شدن مجدد خودش را به سوریه اعلام کرده بود طرف مقابل نپذیرفته بود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۶:۳۲
مجید روزی

 

چراغ‌های مسجد دسته دسته روشن می‌شوند. الحمدلله، ده شب مجلس با آبروداری برگزار شد.
آقا سید مهدی که از پله‌های منبر پایین می‌آید، حاج شمس‌الدین ـ بانی مجلس ـ هم کم کم از میان جمعیت راه باز می‌کند تا برسد بهش.
جمعیت هم همینطور که سلام می‌کنند راه باز می‌کنند تا دم در مسجد.
وقت خداحافظی، حاجی دست می کند جیب کتش…
آقا سید، ناقابل، اجرتون با صاحب اصلی محفل…
دست شما درد نکند، بزرگوار!
سید پاکت را بدون اینکه حساب کتاب کند، می‌گذار پر قبایش. مدت‌ها بود که دخل را سپرده بود دست دیگری!
آقا سید، حاج مرشد شما رو تا دم در منزل همراهی می‌کنن…
حاج مرشد، پیرمرد ۵۰ ، ۶۰ ساله، لبخندزنان نزدیک می‌شود. التماس دعای حاج شمس و راهی راه…
***

زن، خیلی جوان نبود. اما هنوز سن میانسالی‌اش هم نرسیده بود. مضطرب، این طرف آن طرف را نگاه می‌کرد.
زیر تیر چراغ برق خیابان لاله زار، جوراب شلواری توری، رنگ تند لب‌ها، گیس‌های پریشان… رنگ دیگری به خود گرفته بود.
دوره و زمونه‌ای نبود که معترضش بشوند…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۰۰
مجید روزی

 

یک بار عباس خیلی بو می‌داد. از او سؤال کردم: چرا همه تیمسارها بوی عطر می‌دهند، ولی تو …؟
گفت: حقیقتش وقتی از قزوین می‌آمدم، رفتم یکی از روستاها صله ارحام.
 اصرار کردند که شب بمانم و من هم گفتم اگه نمانم دلشان می‌شکند.
ماندم، ولی چون خانه آنها جا نداشت، رفتم توی طویله خوابیدم.

مقام معظم رهبری
زنده نگهداشتن ویادوخاطره شهداء کمترازشهادت نیست ؛ جهت نشرفرهنگ ایثارشهادت آدرس مارابه دیگران معرفی کنید

jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۵۴
مجید روزی

 

عباس را فرستادند امیدیه. سه‌شنبه شد و پنج‌شنبه‌اش عید قربان بود. (همان عید قربانی که عباس به حج نرفت تا در دفاع از تنها انقلاب اسلامی به خدا برسد و همان روز در آسمان شهید شد).

 عباس داشت با من حرف می‌زد. 45 دقیقه برای من درس اخلاق گفت:

ـ مواظب آقای خامنه‌ای باش. این سید اولاد پیغمبر را تنهایش نگذار. هر جا می‌رود، همراهش باش. 707 را خودت بنشان روی سیت  (sit)

ببین آقای مطلق، پیامبران و امامان یک کابل داشتند خیلی ضخیم و هر وقت می‌خواستند با خدا رابطه برقرار می‌کردند؛ اما ما گناهکارها که نمی‌توانیم با خدا این‌گونه باشیم. حداکثر بتوانیم پنج وات وصل شویم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۴۹
مجید روزی

 

بعد از ظهر یکی از روزهای پاییزی، که تازه چند ماهی از شروع اولین سال تحصیلی ابتدایی عباس می گذشت، او را به محل کارم در بهداری شهرستان قزوین برده بودم.

در اتاق کارم به عباس گفتم: پسرم پشت این میز بنشین و مشق هایت را بنویس.

سپس جهت تحویل دارو به انبار رفتم و پس از دریافت و بسته بندی، آنها را برای جدا کردن و نوشتن شماره به اتاق کارم آوردم.

روی میز به دنبال مداد می گشتم. دیدم عباس با مداد من مشغول نوشتن مشق است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۳۹
مجید روزی

 

پروردگارا بگذار ؛
از سیم خاردار نفس عبور کنیم
تا به نردبان شهادت برسیم

مقام معظم رهبری
زنده نگهداشتن ویادوخاطره شهداء کمترازشهادت نیست ؛ جهت نشرفرهنگ ایثارشهادت آدرس مارابه دیگران معرفی کنیددبان شهادت برسیم …

jfrn.ir جبهه فرهنگی راویان نور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۵۴
مجید روزی

 

وصیت نامه شهید یوسف شریف

بسمه تعالی                  “امام را دعا کنید

*تعزیه و عزاداری

بازماندگانم گریه اگر برای خدا باشدخیلی ارزش دارد و با عث می شود که زنگار قلب کنده شود و قلب را روشن نماید . گریه بر شهید هیچ معنی ندارد و شما اگر به توصیه هایم جامه عمل می پوشید از شما می خواهم که به هیچ عنوان بر سر نعش و قبرم اشک نریزید زیرا امام عزیزم برای فرزند گرامیش گریه نکرد ولی چون آن فطرت انسانی و مادری تو این اجازه را به تو نمی دهد از تو می خواهم که اگر نتوانستی خودت را کنترل کنی بیاد علی اکبر و علی اصغر گریه شوق بکن و بگو خدایا اگر گریه  می کنم  به خاطر این است که گریه گنهکاران نزد تو بی نهایت ارزش دارد وبرای شکرگزاری از نعمت های خدا خاضعانه در مقابل خالق خود زانو زده وگریه کن .

*بدهکاریم نسبت به خداوند                                                            “امام را دعا کنید”

خدایا تو را به عزت و جلالت من عاصی را روسیاه وارد محشر مگردان .

بار الهی قسم به ممتاز ترین صفاتت بافضلت با بندگان نادم و پشیمان شده از افعال و کارهای بد رفتار کن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۰۱
مجید روزی

یوسف در دامان پاک مادر سیده اش رشد کرد . علاقه اش به انجام فرائض دینی در میان خانواده و دوستانش از او چهره ای

متفاوت از همسن و سالانش ساخته بود . نوجوانی اش با خیزش مردم علیه حکومت پهلوی مصادف بود . تلاش یوسف در

روزهای انقلاب بیش از توان تحمل یک جوان عادی بود . بعد از پیروزی انقلاب او برای حفظ دستاوردهای این هدیه الهی روز

و شب نمی شناخت .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۰:۵۴
مجید روزی