بسم الله الرحمن الرحیم
محمدرضا عصبانی می شود و علیرضا را تهدید می کند که به پدر می گویم. ظهر که باهم بازی می کردند محمدرضا سوار تاب بود و علیرضا او را هل می دهد، یک لحظه علیرضا وسوسه می شود و تاب را محکم هل می دهد که چشم محمدرضا سیاهی می رود و به زمین می افتد.
بسم الله الرحمن الرحیم
فاصله سنی کم دو برادر باعث شده بود جور دیگری باهم صمیمی باشند، مخصوصا که در مقطعی با هم به مدرسه می رفتند. جمع خصوصیات هر دو برادر و اخلاق و خصوصیات منحصر به فردی که هر کدامشان داشتند باعث شده بود پدر و مادر از آن ها راضی باشند.
بسم الله الرحمن الرحیم
نام فرزندم را امام(ره) انتخاب کند
بار آخری که علیرضا به جبهه می رفت پدر گفته بود این بار با دفعه های قبل فرق می کند چون همسر داری و چه بسا فرزند هم داشته باشی. از علیرضا کمک خواسته بودکه در نبودش با خانواده اش چه کند؟! پدر شهید توضیح می دهد:
بسم الله الرحمن الرحیم
یک شب ساعت 11 بود که با چند نفر از دوستانش با تویوتایی پر از اسلحه از کردستان به خانه آمدند. من تا صبح نتوانستم بخوابم. صبح مادرش گفت علی دیشب به من گفته من نصف دینم را دارم و می خواهم نصف دیگرش را داشته باشم تا کامل شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
ماجرای شبی که مادر شهید علیرضا موحددانش با حضور در جبهه ظرف‌های رزمندگان را شست را اینگونه بیان میکند: «حکایتی که حاج غلامحسین پدر شهید حاج علیرضا موحد دانش تعریف کرد.چند ماه بعد از شهادت علیرضا رفتیم به بچه های تیپ سیدالشهداء(ع) سر بزنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
هر روز دکتر می آمد یک به یک بیمارانش را می دید وضعیت گذشته آنها را می‌پرسید داروهای مصرف میکند را می‌پرسید دستور جدید میداد آمده بالای سر علی پرستار هم جواب می دهد سوال میکند چه داروهایی می‌گیرد پرستار داروها را می گوید در میان داروها از والیوم ده می‌گوید علی با تعجب نگاه می کند من والیوم ده میخورم سکوت میکند
بسم الله الرحمن الرحیم
توی بیمارستان ولیعصر پادگان ابوذر بستری شده زنگ میزنه خانه مادر گوشی را برمی دارد با مادر صحبت میکند حال و احوال از بابا و خواهران و برادرش و تمام فک و فامیل پرس و جو میکند
بسم الله الرحمن الرحیم
روی ارتفاعات بازی دراز درگیری بین رزمندگان و بعثی‌ها به تن به تن رسید برای هم نارنجک پرتاب می‌کردند نارنجکی نزدیک علی موحد دانش افتاد ولی سریع آن را قبل از منفجر شدن برداشت و از کانال بیرون پرتاب کند
گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مراسم یادواره سالروز شهادت سردار شهید علیرضا موحد دانش و برادر شهیدش محمدرضا موحد دانش شب گذشته(16مرداد98) در سالن شهید رشادی حسینیه فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) سپاه تهران بزرگ برگزار شد.
سردار اسماعیل کوثری جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله تهران، پدر شهیدان موحد دانش و جمعی از فرماندهان و بسیجیان ناحیه شهید مطهری تهران و حوزه مقاومت بسیج شهیدان موحد دانش و خانواده معظم شهدا از جمله حاضران در این محفل بودند.
در تمام سال های پس از شهادت فرزند، این پدر بود که راوی فرزندانش شد تا مسیری که علیرضا و محمدرضا طی کرده اند در گذر زمان به فراموشی سپرده نشود، با وجود سن و سالی که از پدر گذشته اما به خوبی خاطرات را با جزئیات به یاد دارد
