جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

ترویج فرهنگ ایثاروشهادت وارزش های دفاع مقدس

جبهه فرهنگی راویان نور

اهم فعالیت ها
جذب و سازماندهی رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس .علاقمند به روایتگری
تربیت و آموزش راوی
اعزام راوی به کاروان های راهیان نور
اعزام راوی به کلیه مدارس و دبیرستان ها دانشگاه ها و موسسات آموزشی
اعزام راوی به کلیه مراسمات.مساجد.یادوارهای شهدا،. ادارات و سازمان ها کارخانه جات.وشرکت ها
برگزاری کلاس های آمادگی دفاعی در مدارس و مراکز آموزشی پژوهشی تحقیقاتی
برگزاری دوره های آموزش.مرتبط بادفاع مقدس.مقابله باتهاجم فرهنگی.جنگ نرم وپدافند غیر عامل

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۱۳۹ مطلب با موضوع «حکایت زیبا» ثبت شده است

حکایت زیبا (۱۰۹) به مردم بگو دعا کنند

پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۰۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

به_مردم_بگو_دعا_کنند

مرحوم حاج کافی میگفت: یک نفر از رفقا از یزد نامه ای به من نوشته؛ آدم مومن خوبی است از عاشقان امام زمان است، از رفقای من است. در نامه چیزی نوشته که مرا چند روز است منقلب کرده؛ گرچه این پیغام خیلی به علما رسیده، به مرحوم مجلسی فرموده به شیخ مرتضی انصاری فرموده به شیخ عبدالکریم حائری فرموده و... ، این بنده خدا نوشته:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۱۴:۰۰
مجید روزی

حکایت زیبا (۱۰۸)

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۴۸ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

داستان_واقعی_آموزنده

 

روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟

 

پاسخ داد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۹ ، ۱۰:۴۸
مجید روزی

حکایت زیبا (۱۰۷)

سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

خاطره ای زیبا از دکتر عبدالحسین زرین کوب* 

روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۹ ، ۱۲:۴۶
مجید روزی

حکایت زیبا (۱۰۶)

دوشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۱۷ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

آموختن_زبان_گربه

 

شخصی خدمت سلیمان نبی آمد و عرض کرد ای پیامبر خدا میخواهم زبان یکی از حیوانات را به من یاد بدهی. سلیمان فرمود تحمل نداری. ولی مرد اصرار کرد. سلیمان پرسید کدام زبان را؟ جواب داد زبان گربه ها. حضرت سلیمان نبی در گوش او دمید و او زبان گربه ها را آموخت. روزی دید دو گربه با هم سخن می گفتند. یکی گفت غذا نداری؟ دارم از گرسنگی می میرم. دومی گفت نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا می میرد ،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۹ ، ۰۳:۱۷
مجید روزی

حکایت زیبا (۱۰۵)

جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۱۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)

بهشت_و_دوزخ

حر بن یزید ریاحی بعد از شنیدن فریاد یاری طلبی امام حسین علیه السلام خطاب به عمربن سعد گفت: آیا تو واقعا میخواهی با حسین بجنگی؟ ابن سعد گفت: آری. حر با شنیدن این سخن از این سعد فاصله گرفت و در حالی که بند بند بدنش می لرزید، در این حال مهاجر بن اوس با دیدن رعشه بر بدن حر به او گفت: ای حر! کار تو مرا شگفت زده نموده، اگر زمانی شخصی از من درباره شجاع ترین فرد کوفه می پرسید، من فقط تو را نام می بردم، پس اینک چه حالی داری؟ حر گفت:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۹ ، ۱۱:۱۹
مجید روزی

حکایت زیبا (۱۰۴)بهشت ودوزخ

پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۱۴ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)

بهشت_و_دوزخ

حر بن یزید ریاحی بعد از شنیدن فریاد یاری طلبی امام حسین علیه السلام خطاب به عمربن سعد گفت: آیا تو واقعا میخواهی با حسین بجنگی؟ ابن سعد گفت: آری. حر با شنیدن این سخن از این سعد فاصله گرفت و در حالی که بند بند بدنش می لرزید، در این حال مهاجر بن اوس با دیدن رعشه بر بدن حر به او گفت:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۰۷:۱۴
مجید روزی

حکایت زیبا (۱۰۳)

چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۱۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سیّد_ابراهیم_دمشقی

سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به  سیّد مرتضی علم‌ الهدی منتهی میشد و سنّ شریفش بیش از نود سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسین علیه‌السلام را در خواب دید که فرمودند: به پدرت بگو میان قبر من را آب افتاده و بدن من در اذّیت است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۱۲:۱۳
مجید روزی

حکایت زیبا (۱۰۲)

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۲۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اثر_دعای_مادر

آیت الله میلانی می فرمودند روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین علیه السلام به آن جوان را شنیدم. از او پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی در حالی که من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۹ ، ۱۰:۲۱
مجید روزی

حکایت زیبا (۱۰۱)

شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۴۹ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

روزی حاکمی به وزیرش گفت:
امروز بگو بهترین قسمت گوسفند را برایم کباب کنند و بیاورند.
وزیر دستور داد خوراک زبان آوردند.

چند روز بعد حاکم به وزیر گفت:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۹ ، ۰۷:۴۹
مجید روزی

حکایت زیبا (۱۰۰)

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۱:۳۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

ریشه و علت گرفتاری ها

 

یک حدیث هم از امام صادق علیه السلام است که حضرت می فرماید : مَن اَصبَحَ و أَمسی وَالدُّنیا أَکبَرَ هَمِّهِ.

کسی که صبح و شام کند و بیشتر همتش دنیا و پول و … باشد. به فکر نماز نباشد. به سه تا مصیبت گرفتار می شود : اول ” جعل الله الفقر بین عینیه . ” خداوند فقر را مقابل دوچشمش می آورد. دوم قلبش پر از غم و غصه می شود. و سوم ” شتّت عمله. “

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۹ ، ۱۳:۳۰
مجید روزی