حماسه سرلشکر شهید محمود کاوه (۴۶)لحظه نفس گیربخش اول
قسمت (۴۶) لحظه نفس گیر بخش اول
حول وحوش ظهر بود که قمی با موتور آمدجلوی واحد اطلاعات «گفت بگو بچه ها آماده بشن میخوایم بریم عملیات »یک هیز(معادل گردان) از ضد انقلاب در روستای قره قشلاق ,پشت پادگان تجمع کرده و قصد داشتند به پادگان حمله کنند. هنوز ۲۴ ساعت نمی شد که از عملیات آمده بودیم با این حال فورٱ آماده شدیم و رفتیم موقعیت کرد آنها با یک گردان ها.بایک گردان حرکت کردیم طرف سه راه نقده و روستای دارلک.قمی باجیپش جلو بود و ما هم پشت سرش و بعد هم بقیه نیروها که توی تویوتا و نفربرها بودند.